جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده ● سِلوان اثر ام کا اچ p.r ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط ام کا اچ p.r با نام ● سِلوان اثر ام کا اچ p.r ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,477 بازدید, 31 پاسخ و 22 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع ● سِلوان اثر ام کا اچ p.r ●
نویسنده موضوع ام کا اچ p.r
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ام کا اچ p.r
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,598
مدال‌ها
6
Picsart_23-07-13_11-00-22-910.jpg «به نام خدای پروانه ها»
نام اثر:سلوان
ژانر:تراژدی،اجتماعی
نام نویسنده :ام کا اچ p.r
ناظر: @DOonya
ویراستار: @Mahi.otred
مقدمه :بچّه که بودم
هرچه می‌گفتند سکوت می‌کردم و لبخند می‌زدم
انگار از همان بچگی فهمیده بودم
بهترین راه مبارزه با دشمن سکوت است.
سکوت سلاح عجیبی‌ست
قدرت فوق‌العاده‌ای ‌دارد
فقط اگر راه مبارزه را بلد باشی
می‌فهمی چه می‌گویم
سکوت یعنی: هرچه آرام‌تر کشنده‌تر؛ مرگ‌بارتر... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,005
مدال‌ها
17
1684623319219.png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین - قوانین تایپ دلنوشته کاربران]
پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[همگانی - تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]
بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ - درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]
پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[درخواست جلد - تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]
و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]
دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]
با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,598
مدال‌ها
6
دلم این روزها عجیب گرفته است!
دیگر نه به آبی آسمان می‌اندیشم
نه به عمق زمین.
نه صدای پرنده خوش است!
نه خنده‌ی کودک تماشایی است!
دیگر نه به اقیانوس فکر خواهم کرد
نه با تو از دریا خواهم گفت
نه دیگر‌ دوست دارم از خشکی بگریزم
نه حرف آدم‌ها برایم مهم است
و نه می‌خواهم انسان باشم
می‌خواهم سکوت کنم
از همین امروز؛ از همین حالا
خسته شدم از فریادهایی که از سکوت بدتر است!
ببینم تو که آن‌قدر ادعایت می‌شود
می‌توانی از چشمانم بخوانی حرف دلم را... .
چه شد نمی‌توانی بخوانی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,598
مدال‌ها
6
دیگر چه‌قدر بگویم؟ با چه زبانی بگویم؟
که بفهمند این آدم‌ها خسته شده‌ام از این همه دروغ، از این همه ریا، خسته شده‌ام از این که هر روز بذر لبخند بپاشم و گل نفرت درو کنم، خسته شدم از نگاه‌هایی دریده مانند گرگ وحشی‌ای که آماده‌ی حمله باشد!
خسته شدم از دروغ‌های شیرین و حقایق تلخ! خسته شدم از نگاه‌های مهربان ولی قلب‌هایی از جنس سنگ؛ خسته شدم از دوری، از درد چرا هیچ‌کَس مرا نمی‌فهمد
چرا خوب که باشی باید تقاص خوبیت را بدهی؟
چرا لبخند بزنی فکر می‌کنند ساده‌ای؟
و از خوبیت سواستفاده می‌کنند.
خسته شدم از این‌که هر چه‌قدر خوب‌تر باشم
باید بیشتر تقاص پس بدهم
فقط به جرم خوب بودن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,598
مدال‌ها
6
لبخند من به اندازه‌ی غم دخترک گل فروش درد دارد.
دختری که عاطفه می‌فروشد برای نان شب... .
دختری که لبخند می‌زند ولی چشمانش از اشک خیس است.
دختری که دستانش از سرما یخ زده ولی قلبش امیدوار و نورانی‌ست؛ در امید فرداهای بهتر است.
دختری که لباسی کهنه بر تن دارد و پاهای برهنه‌اش تاول زده و هزاران زخم دارد.
دختری که برای زندگی می‌جنگد.
دختری که گل می‌فروشد؛ دختری که نگاهش غم دارد.
دختری که امید به آخرین شاخه‌ی مریم دارد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,598
مدال‌ها
6
این روزها عشق عادت شده است
این روزها دوست داشتن مُد شده است
این روزها عاشق شدن بی‌خود شده است
این روزها عشق یعنی؛ یک خاطره که در دفتر خاطرات زندگی گمشده است.
این روزها عشق؛
یعنی: دوستت دارم‌های الکی
یعنی: فدایت شوم‌های دروغی
یعنی: عاشقتم‌های پوچ و یدکی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,598
مدال‌ها
6
فقط سکوت می‌تواند
پایان این همه هیاهوی مغزم شود
حس می‌کنم این روزها مثل معتادی شده‌ام
که دوست دارد هر لحظه به خود سکوت تزریق کند تا آرامش یابد؛ هرچند دروغی، هر چند زود گذر... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,598
مدال‌ها
6
سرگردان در کوچه پس کوچه‌های زندگی
حیران در تنگنای این وادی و کوی و برزن
غمگین در این دیار مغزهای آشفته!
خسته از کشف حقایق خفته!
با من قدم بزن، با من قدم بزن؛ تا بفهمیم... .
چرا باید باشیم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,598
مدال‌ها
6
حس غریبی‌ست که اگر خودت را نشناسی!
من در میان کوچه پس کوچه‌های دلم خودم را گم کردم.
نمی‌دانم من چیستم؟ گناه، درد، رنج، هوس!
شاید کودکی که احساس بزرگسال بودن دارد.
شاید هم بزرگسالی که احساس گناه دارد.
شاید هم ماهی اسیری در تنگ بلورین زیبا ولی؛ شاید هم... .
فقط خدا می‌داند کاش خودش راه را به من نشان دهد.
دگر خسته شده‌ام از خود را نشناختن
با خود درگیر بودن، گیر خود بودن و خسته از بودن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,598
مدال‌ها
6
گاهی به غم‌هایم می‌خندم
فقط به‌خاطر گل روی شادی‌هایم!
گاهی هم با صدای بلند گریه می‌کنم
برای خوشحالی‌هایم !
***
گاهی سکوت می‌کنی
چون اگر فریاد هم بزنی
کسی تو را نمی‌فهمد.
***
تو چه دانی که
خنده‌ی تلخ من
طعنه زند بر گرد غم؟
***
گذر زمان به من یاد داد
که باید گذشت و رها کرد وگرنه این خاطرات بد هستند که تا لحظه‌ی آخر گریبان گیر شادی‌هایم می‌شوند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین