جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار بهرام احدی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام بهرام احدی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 2,085 بازدید, 85 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع بهرام احدی
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
نفس ، به راه گلو ، بی فغان گذر نکند
که هر چه مویه نمودم ، دعا اثر نکند

به یاد چشم تو این شاعرِ ندیده وصال
شبی به یاد ندارم که دیده، تر نکند
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
پریدم از سر پرچین عشق و این نه عجب
که پُر زِ خار ملامت شده است بال و پرم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
شده صد سی*ن*ه سخن باشی و خاموش شوی
برکه ی خون شوی و ماه غزل پوش شوی
شده صد بغض به دل باشد و گریه نکنی
سنگ بر سی*ن*ه نهی، آهن صد جوش شوی
*در تب سردی احساس شب از دلتنگی
شده با سایه ی خود گرم و همآغوش شوی
آینه باشی وکس محرم رازت نشود
کور باشند و تو در شهر کران گوش شوی
صد ترک بر دل لیوان دلت باشد و با
تلخی ی قهوه وسیگار خودت نوش شوی
...
شده صد بار که عاشق شدم و فارغ نه
قصه ام گوش مکن ،شاعر و مدهوش شوی
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
بنشین به تماشا تب دیوانگی ام را
تا پاره کنم پیله ی پروانگی ام را

تر دامن از آن دست سماعی کنم آغاز
کز آن بدرم جامه ی فرزانگی ام را

تا کعبه ی دل را ز پلیدی بزدایم
در خود شکنم پیکر افسانگی ام را

در دست تو ای عشق چنان سبحه بگردم
تا سیر کنم چرخه ی بی خانگی ام را

تا چند گریزانی از این سوخته ، باز آ
بنشین به تماشا تب دیوانگی ام را

هر چند غلط میشودم قافیه برگرد
آتش بزن ای عشق همه زندگی ام را
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
با عشق، مگر پُر کنم این فاصله ها را
با بوسه بچینم زِ لبانت گله ها را

تو آمدی و کوچ کند از دل من غم
تو فصل بهاری که همه چل چله ها را

مهمان دل من کنی و گل کُنَدم شعر
تا پر کنم از عشق همه حوصله ها را

با دامن گل دار برقصی و ببینم
در دل اثر شوخ ترین زلزله ها را
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
جام صبوح من بیا ، تا شکنم خمار را
چشم گشا و تازه کن، حادثه ی بهار را

کی به بهشت رو کنم، گر که شبی به عشوه ای
باز کنی به روی من ، باغِ گلِ اَنار را

رشته ی عهد را مبر ، تا مبری قرار دل
ای که به ناز میبری، از دل من قرار را

گرچه در آسمان شب نیست مرا ستاره ای
در شب اشک من ببین ؛ چشم ستاره بار را

ماه و ستاره سوختند از تب اشک و آه من
از چه سحر نمیکنی ، این شب انتظار را
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
گفتی که شعری گفته ای و مودِ غم داری
یعنی تو هم مثل مَنِ دیوانه کم داری

کم کم برایت میشود روشن که علّافی
ول معطلی با شاعری یک عمر غم داری

تازه گمانت شاعری، بسیار میفهمی
از کل این دنیا طلبکاری ، چِکم داری

هر شب برای آینه با گریه میخندی
اشکت دم مشک است و چشمی خیس و نم داری

تصویر بکری میشود بر تو مبارک باد
این مرگ قاجاری که با فنجان و سم داری

ایرج شدی یا ناصر الدین شاه قاجاری؟
شاعر که باشی شاه هم باشی زیان کاری
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
شبیه خال سیاهی نشسته پای لبت
دلی که تازه رسیده به ابتدای لبت

تو نو برانه ترین سیب سرخ وسوسه ای
من و کرشمه ی شیطانی ِ خدای لبت

به رغم لذت پرواز، بسته ام پر و بال
کبوترم که اسیر است در هوای لبت

شبی که از تو بگیرم برات باغ بهشت
به بوی بوسه بچینم گل از کجای لبت؟

شرار آتش نمرود یا گلستان است
ببخش یا که بسوزان ، دلم فدای لبت

شده است عطسه ی برنو، بهای دختر خان
چه رنگ سرخ قشنگیست خون، برای لبت
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
اشکم از غصّه ی انبوه فرو میریزد
چون مذاب از دل این کوه فرو میریزد

از درون همچو دماوند به خود میپیچم
مرد از آتش اندوه فرو میریزد
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
در تب بوسه ات ای ماه چو خورشید بجوشم
آمدم تا که در آغوش شما شعله بپوشم

تا که شیرین شودم فال از آن شهد لبالب
عادتم این شده از چشم شما قهوه بنوشم
 
بالا پایین