مشاعره مشاعره با حرف " خ "
- نویسنده موضوع mobina01
- تاریخ شروع
اطلاعات موضوع
- Sep
- 1,442
- 4,062
- مدال‌ها
- 2
خیز تا از درِ میخانه گشادی طلبیم
به رهِ دوست نشینیم و مرادی طلبیم
چون غمت را نتوان یافت مگر در دلِ شاد
ما به امیدِ غمت خاطرِ شادی طلبیم.
به رهِ دوست نشینیم و مرادی طلبیم
چون غمت را نتوان یافت مگر در دلِ شاد
ما به امیدِ غمت خاطرِ شادی طلبیم.
خیره آن دیده که آبش نَبَرَد گریهٔ عشق
تیره آن دل که در او شمعِ محبت نبود
دولت از مرغِ همایون طلب و سایهٔ او
زان که با زاغ و زَغَن شَهپَرِ دولت نبود
گر مدد خواستم از پیرِ مُغان عیب مکن
شیخ ما گفت که در صومعه همّت نبود
چون طهارت نَبُوَد کعبه و بتخانه یکیست
نَبُوَد خیر در آن خانه که عصمت نبود
تیره آن دل که در او شمعِ محبت نبود
دولت از مرغِ همایون طلب و سایهٔ او
زان که با زاغ و زَغَن شَهپَرِ دولت نبود
گر مدد خواستم از پیرِ مُغان عیب مکن
شیخ ما گفت که در صومعه همّت نبود
چون طهارت نَبُوَد کعبه و بتخانه یکیست
نَبُوَد خیر در آن خانه که عصمت نبود
- Dec
- 7,765
- 46,814
- مدال‌ها
- 7
خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند
دیوانه کجا خسبد دیوانه چه شب داند
دیوانه کجا خسبد دیوانه چه شب داند
- Jul
- 1,014
- 8,157
- مدال‌ها
- 3
خوش خو تَر از قِدیسه یِ زیبایِ هِندوها
مَحو ِ تماشایِ تو شُد چشمِ پری رو ها
مثلِ پلنگی صخره ها را درنَوردیدَم
مَهپاره ام بیرون بیا از بینِ گیسوها
در سی*ن*ه ام دردیست از پهلو زده بیرون
آغوشِ تو درمانِ دردِ سی*ن*ه پَهلوها
گیسو رَها کُن در نسیمِ مسـ*ـتِ شب ها تا
از عطرِ مویَت جان بگیرد باغِ شب بو ها
دامانی از آویشن و نسرین به تَن داری
هِی حَسرتت را می گُذاری کامِ کَندوها
وقتی که میخَندی بهار از حِرص خواهد مُرد
سمتِ تو می کوچند قو ها و پرستوها
با خَنده ات آتش بِپاکُن در دلِ فانوس
مثلِ جنونِ شیر ، پشتِ گله آهو ها
بیمارِ آغوش و تماشای تواَم اما
تو بعدِ مرگم می رسی با نوشداروها ...
مَحو ِ تماشایِ تو شُد چشمِ پری رو ها
مثلِ پلنگی صخره ها را درنَوردیدَم
مَهپاره ام بیرون بیا از بینِ گیسوها
در سی*ن*ه ام دردیست از پهلو زده بیرون
آغوشِ تو درمانِ دردِ سی*ن*ه پَهلوها
گیسو رَها کُن در نسیمِ مسـ*ـتِ شب ها تا
از عطرِ مویَت جان بگیرد باغِ شب بو ها
دامانی از آویشن و نسرین به تَن داری
هِی حَسرتت را می گُذاری کامِ کَندوها
وقتی که میخَندی بهار از حِرص خواهد مُرد
سمتِ تو می کوچند قو ها و پرستوها
با خَنده ات آتش بِپاکُن در دلِ فانوس
مثلِ جنونِ شیر ، پشتِ گله آهو ها
بیمارِ آغوش و تماشای تواَم اما
تو بعدِ مرگم می رسی با نوشداروها ...
- Sep
- 1,442
- 4,062
- مدال‌ها
- 2
خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند
به کسان درد فرستند و دوا نیز کنند
پادشاهان ملاحت چو به نخجیر روند
صید را پای ببندند و رها نیز کنند
به کسان درد فرستند و دوا نیز کنند
پادشاهان ملاحت چو به نخجیر روند
صید را پای ببندند و رها نیز کنند
- Jul
- 529
- 1,366
- مدال‌ها
- 4
خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
- Jul
- 529
- 1,366
- مدال‌ها
- 4
خورشید زیر سایه زلف چو شام اوست
طوبی غلام قد صنوبرخرام اوست
طوبی غلام قد صنوبرخرام اوست
- Jul
- 529
- 1,366
- مدال‌ها
- 4
خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد
ساحت و مکان عرصهٔ میدان تو باد
ساحت و مکان عرصهٔ میدان تو باد
- Jul
- 529
- 1,366
- مدال‌ها
- 4
خوابم آشفت و سر خفته به دامان آمد
خواب دیدم که خیال تو به مهمان آمد
خواب دیدم که خیال تو به مهمان آمد
