جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار امیر معزی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط MHP با نام امیر معزی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 6,778 بازدید, 217 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع امیر معزی
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DELARAM
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
سمان است آن یا عالم پر تصویرست
نوبهارست آن یا جنت پر نخجیرست


قطب مُلک است آن یا دایرهٔ گردون است
رکن دین است آن یا معجزهٔ تقدیرست


نقطهٔ قطب زمین را صفتش پرگارست
آیت دین هُدی را صُوَرش تصویرست


نیست فرخار و همه صورت او فرخارست
نیست‌ کشمیر و همه پیکر او کشمیرست


جنتی را که بر آن مرتبه و دیدارست
عالمی را که بدین قاعده و تفسیرست


یافتم پرده‌سرایی که خداوند مرا
داد شاهی که بلند اختر و کشور گیرست


هرکجا نوبت درگاه معین‌الملک است
دشمنان را زفَزَع نوبت گیراگیرست


بر بزرگان جهانش شرف و تقدیم است
گرچه در عصر و زمان بر صفت تأخیرست


فضل الحمد ز تکبیر بسی بیشترست
گرچه در خواندن الحمد پس از تکبیرست


ای خداوند قوی رای مبارک تدبیر
هست تقدیر بدانسان که تورا تدبیرست
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Melisa_12
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
تا جهان بوده هر آن خواب که نیکو دیدند
دیدن روی تو اکنون همه را تعبیرست


خلق تو خلق ملک رسم تو رسم بشرست
بخت تو بخت جوان عقل تو عقل پیرست


کوه با حلم تو کمتر ز یکی مثقال است
بحر باجود توکمتر ز یکی قطمیرست


مال هر ک.س را توفیر بود بی‌بخشش
نعمت و مال تورا بخشش بی‌توفیرببت


قلم فرخ تو درکف فرخندهٔ تو
راست گویی به کف مشتری اندر تیرست


در جهان تیر و کمان‌گر قلم فرخ توست
پشت دشمن چو کمان دارد و خود چون تیرست


دشمن تو به مثل‌ کودک اندک سال است
دولت دشمن تو مادر اندک شیرست


شعبده کردن و تزویر کسادست امروز
زانکه اقبال تو بی‌شعبده و تزویرست


اندرین دولت و اقبال که ایزد به تو داد
هرکه تشویش نماید ز در تشویرست


وانکه او با توکنون راه عداوت سپرد
نیست هشیار که دیوانه بی‌زنجیرست
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Melisa_12
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
وانکه در کاستن خصم تو باقی بگذاشت
اندر افزودن اقبال تو بی‌تقصیرست


صد یک از مرتبهٔ خویش ندیدی تو هنوز
باش کز روز تو وقت سحر و شبگیرست


به دعای تو در اسلام گشادست زبان
هرکه را بر سر کرسی قصص و تذکیرست


دل مطهر شود آن را که تو را گوید مدح
گفتن مدح تو دل را زگنه تطهیرست


به‌دل و دیده معزی رهی و بندهٔ توست
لاجرم بر شعرای همه عالم میرست


تا ز قانون شمار عجم و گردش سال
دی پس از آذر و خرداد ز پیش تیرست


شادمان باش و طرب‌ کن به سماع بم و زیر
که بداندیش تو در زاری و غم چون زیرست
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Melisa_12
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
ای به عدل تو جهان یافته از جور نجات
دولت و ملک ملک را زبقای تو ثبات


گر بنازند وزیران‌ کُفات از تو سزد
زانکه هم شمس وزیرانی و هم صدر کفات


آن وزیری تو که از بعد رسول قُرَشی
بر تو زیبد که دهد اهل شریعت صلوات


با تو یک ساعت اگر رای زدی اسکندر
از پی چشمهٔ حیوان نشدی در ظُلَمات


چون بدیدی به حقیقت خرد و فضل تو را
خوردی از چشمهٔ فضل و خردت آب حیات


هست دایم زده انگشت تو ای صدر روان
هر یکی بیشتر از دجله و جیحون و فرات


سر فرازد اَمَل و تازه شود روی امید
چون تو در دست قلم گیری و در پیش دوات


برکات همه عالم بود اندر قلمت
چون به توقیع کند در کف رادت حرکات


کوکب سعد چو در بُرج شرف سیر کند
عالمی را بود اندر حرکاتش برکات


عین دیوان ادب را تو چنان داری یاد
که ادیبان به از آن یاد ندارند صفات
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
صاحب جمهره در عهد تو گر زنده شود
بدل جمهره از شرم تو خواند ادوات


بر تو باید که سخن عرضه کند مرد سخن
که مقادیر سخن را تو شناسی درجات


منم آن بنده که باغ دلم از خدمت توست
تازه و سبز چنانک از دم نوروز نبات


از رضای تو سرافراخته تا روز جزا
در وفای تو دل افروخته تا روز وفات


نیست بر رای تو پوشیده که یک سال مقیم
بوده‌ام در وطنی خشک و تهی از حسنات


سوی درگاه تو از خانه بدان آمده‌ام
تاکنم شغل بنین ساخته و شغل بنات


تا گهر آرد دستم چه مرا گویی خُذْ
تا گهر بارد طبعم چه مرا گویی هات‌


غم اِفلاس همی تیره‌ کند خاطر من
که دهد جز تو مرا از غم افلاس نجات


به سرِ تو که به‌ من بنده مُهنّا نرسید
صِلَت تو که به‌خط پار مرا بود برات


از تو امسال صِلت نقد همی دارم چشم
تا کنم در کتب شکر تو عنوان صلات


تا به‌ شرع اندر تکبیر صلوت است و سلام
باد شکر تو فریضه چو صیام و چو صلوات


همه انبوهی زوار به‌ درگاه تو باد
همچو انبوهی حجاج به‌ دشت عرفات
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Melisa_12
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
خدای عرش گواه و زمانه آگاه است
که دین عزیز به سلطان دین ملکشاه است


شهی که خاطر پاک و ضمیر روشن او
ز هر هنرکه خدا آفریده آگاه است


اگر به افسر و گاه است فخر هر ملکی
به فرّ طلعت او فخرِ افسر و گاه است


ملوک روی سوی درگهش نهادستند
که قبله‌گاه ملوک خجسته درگاه است


فتوح او به عدد هست اگر حساب کنند
فزون از آن‌که حروف سخن در افّوا هست


ایا شهی‌که تورا در صفات پادشهی
کمال صد مَلِک است و جمال صد شاه است


ز خدمت تو شهان را سعادت و شرف است
ز طاعت تو جهان را جلالت و جاه است


زگَرد موکب تو روی ماه پرخاک است
ز نعل مرکب تو روی خاک پُرماه است


اگر ستاره پرستش کند تورا وقت است
اگر زمانه ستایش کند تو را گاه است


رضا و خشم تو مانند مشتری و زُحَل
همیشه سعد نکوخواه و نحس بدخواست
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Melisa_12
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
به‌خدمت تو دو تا هست خدمت ملکان
از آنکه با تو دل روزگار یکتا هست


چرا نهد عدوی تو خلاف را سرو بن
که جای او سردارست یا بن چاه است


مخالفان تو با آه و آهنند ندیم
سر و زبان همه زیر آهن وآه است


هر آن عدو که سپاهش گران‌تر از کوه است
چو پیش تیغ تو آید سبکتر از کاه است


بسا کسا که همی‌گفت شیر شرزه منم
کنون ز بیم تو بیچاره‌تر ز روباه است


ز تو جدا نشود دولت تو یکساعت
که با تو دولت تو همنشین و همراه است


دلیل توست بهر جای عِصمت یزدان
برین دلیل دلیل اِعتَصَمتَ بِالله است


خجسته باد شب و روز و ماه و هفتهٔ تو
همیشه تاکه شب و روز و هفته و ماه است


به‌دولت اندر عمری دراز باد تو را
که دست بد ز تو و دولت تو کوتاه است


شمار ملک تو صد بار صد زیادت باد
که حدّ عمر تو پنجاه بار پنجاه است
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Melisa_12
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
چه سنت است‌ که در شهر زینت زَمَنَ است
رسول شادی و جشن رسول ذوالمِنَن است


خجسته موسم عیدست کاندرین موسم
بر آسمان سعادت ز انجُم انجمن است


اگرچه تهنیت از دیگران به نثر نکوست
ز من به نظم نکوتر که نظم‌ کار من است


سزای تهنیت اندر جهان به نظم و به نثر
نظام دین پیمبر مظفر حسن است


قوام ملت یزدان و یادگار قوام
که فخر ملک زمین است و سید زَمَنَ است


یکی مبارک سروست باغ دولت را
که صدر ملک و بساط وزارتش چمن است


به فال‌ گیر و غنیمت شمر شمایل او
که در شمایل او بوی سوسن و سمن است


مثال او ز نوائب امان مظلوم است
حدیث او ز حوادث نجات مُمتَحَنَ است


وفای او مدد اجتماع ‌دین و دل است
رضای او سبب اتصال جان و تن است


ز طَع*ن و ضرب فلک دولتش ندارد باک
که عصمت مَلَک‌ُالعرش پیش او مِجَن است
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Melisa_12
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
جمال طلعت اوگرچه در نشابورست
حجاب عزّت او در حجاز و در یمن است


نسیم حضرت او گرچه در خراسان است
طراز دولت او در طراز و در خُتَنَ است


اگر نوشتهٔ او بر سپهر عرضه کنند
سپهر محو کند هر چه بر زمین مِحَنَ است


اگرچه نیست‌ کنون در میان شغل ملوک
نشسته شاد به‌حکم و مراد خویشتن است


به روزگار به اندیشه‌ای به دولت او
تقرّب ملک ملک بخش تیغ زن است


سبک شکست به اقبال او سپاه گران
درست‌ گشت که اقبال او سپه شکنست


چو حشمت‌ گهر خواجهٔ بزرگ بدوست
به مهر اول دل خرد و بزرگ مُرتَهَنَ است


همه به طُوع خداوند خویش خوانندش
مگر سه شاه‌ که شاهی بهر سه مُقتَرنَ است


نگر گمان نبری کاو به جود و حشمت و جاه
ز جنس حاتم و نُعمان و سیف ذوالیَزنَ است


که روح هر یک از ایشان به عالم ارواح
ز بهر خدمت او در تأسف بدن است
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Melisa_12
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
بلند بختا، بیدار دل خداوندا
دو چشم خلق ز بیداری تو دروسن است


ز بس‌ که در دل تو فطنت است‌ گوناگون
گمان برم که مگر فطرت تو از فِطَنَ است


شده به عدل تو پرورده ملک تاجوران
که ملک کودک و خُر‌دست و عدل تو لَبَنَ است


بِحار همت و شمشیر احتشام تو را
زآفتاب و مَجرّه سفینه و سفن است


مگرکه بخت تو نیرو دهندهٔ ضعفاست
که در حمایت او صَعوه‌ همچو کرگدن است


مگر فلک صنم خویش‌ کرد بخت تو را
که پیش او به‌عبادت خمیده چون شَمَنَ است


به خاک پای ستور تو ماه مشتاق است
به آب دست تو بر عاشق است و مُفتَتَنَ است


ز بهر دوستی هر دو در منازل خویش
به‌ شکل‌ گاه چو نعل‌ است و گاه چون لگن‌ است


گه وقار چوکوه است حلم تو لیکن
گه نَوال دل تو چو بحر موج‌زن است


منافع همه‌ گیتی در آفرینش توست
که‌ کوه و بحر تو را در میان پیرهن است
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Melisa_12
بالا پایین