جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار فاضل نظری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط محسا با نام فاضل نظری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 13,631 بازدید, 409 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع فاضل نظری
نویسنده موضوع محسا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
.
از بس که جابه‌جا شده معنای نیک و بد
از دین نمانده است به‌جا غیر کالبد

جمعی ز اعتقاد و گروهی به انتقام
هرکس به یک دلیل به ما سنگ می‌زند

اثبات بی‌گناهی ما را همین گواه
کز فاسقان خبر بپذیرند بی‌سند

فهمیدم اشتباه نبود انتخاب عشق
وقتی زدند خلق بر این سی*ن*ه دست رد

ای عشق گر دو دست مرا هم جدا کنند
آغوش من به روی تو باز است تا ابد

ما پیروان مکتب آل محبتیم
دلدادگی‌ست مذهب ما «یا علی مدد»
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
.

ز من مخواه کنون با یقین کنم توبه
من از بهشت مگر میوه با یقین خوردم!

قفس گشودی ام و « اختیار » بخشیدی
همین که از قفست پر زدم، زمین خوردم
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
دنبال عشق گشتم و چیزی نیافتم
جوینده ای که گم شده یابنده ی تو نیست

ای عمر چیستی که به هر حال عاقبت
جز حسرت گذشته به آینده ی تو نیست
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
با آنکه بی‌دلیل رها می‌کنی مرا
آنقدر عاشقم که نمی‌پرسمت چرا؟

در پیچ‌وتاب عشق، به معنای هجر نیست
رودی ز رود دیگر اگر می‌شود جدا

خون می‌خوریم در غم و حرفی نمی‌زنیم
ما عاشق توایم همین است ماجرا

خوش باد روح آنکه به ما با کنایه گفت
گاهی به قدر صبر بلا می‌دهد خدا

حق با تو بود هرچه بکوشد نمی‌رسد
شیر نفس بریده به آهوی تیزپا

ای عشق! ای حقیقت باورنکردنی!
افسانه‌ای بساز خود از داستان ما
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
تو مهتابی و من مرداب ،
خوشحالم که امشب هم

مرا از دور می‌بینی ،
تو را از دور می‌بوسم...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
.
هر که با من بود روزی دل برید از من، تو نیز
دل به رفتن می‌سپاری، گرچه مایل نیستی


گفت: روزی بازمی‌گردم، فراموشم مکن
گفتمش: در بی‌وفایی نیز کامل نیستی..
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
شراب عشق میدهی خمار میکنی مرا
شمیم مهر میدمی مهار میکنی مرا

تمام شعر شاملو تمام حس حافظی
و شعر میشوی شبی بهار میکنی مرا

ز چشم سرخ فام تو دو تیر داغ میچکد
کمی نگاه میکنی شکار میکنی مرا

لب تو سیب میزند و گندمی به زلفهایت
چه نان و بوسه ای کنون نثار میکنی مرا

شکوفه های داغ تو و عطر کوچه باغ تو
شکوه یاس هستی و بهار میکنی مرا
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
فخر است برایش که بخوانند فقیرش
شاهی که به درگاه تو افتاد مسیرش

پیش تو که بر خاک و بر افلاک امیری
خاکش به سر آن‌ک.س که بخوانند امیرش

هرکس که به انکار تو و قدر تو پرداخت
سلطان هم اگر بود کشیدند به زیرش

بی‌مهر تو این گمشده سیارە‌ی تاریک
آبستن رنج است چه دریا چه کویرش

دل سوی تو آورده پناه از غم دنیا
این طفل، یتیم است در آغوش بگیرش

پیش تو مرا پیشکشی نیست جز این شعر
منت به سر من بگذار و بپذیرش
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
شبیه یک‌دگریم و چقدر دلگیر است
شبیه بودن گل‌های بی شمیم به هم
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
ما گشته ایم، نیست، تو هم جست وجو مكن
آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن

دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر
خاكستر گداخته را زیر و رو مکن

در چشم دیگران منشین، در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن

راز من است غنچه لب های سرخ دوست
راز مرا برای کسی بازگو مکن

دیدار ما تصور یک بی نهایت است
با یکدگر دو آینه را رو برو مکن...
 
بالا پایین