جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار وحشی بافقی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط گیان با نام وحشی بافقی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,368 بازدید, 124 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع وحشی بافقی
نویسنده موضوع گیان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
به مجنون گفت روزی عیبجویی
که پیدا کن به از لیلی نکویی

که لیلی گرچه در چشم تو حوریست
بهر جزوی ز حسن وی قصوریست

ز حرف عیبجو مجنون براشفت
در آن آشفتگی خندان شد و گفت

اگر در دیده ی مجنون نشینی
بغیر از خوبی لیلی نبینی
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
روزی كه نماند دِگری بر سر كويت
دانی كه زِ اغيار وفادارترم من.
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
غلط است هر که گوید که به دل رهست دل را
دلِ من ز غصه خون شد، دلِ او خبر ندارد.
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
جایی روم که جنس وفا را، خَرَد کسی
نامِ متاع من به زبان آورد کسی

یاری که دستگیری یاری کند، کجاست
گر سی*ن*ه‌ای خراشد و جیبی درد کسی

یاریست هر چه هست و ز یاری غرض وفاست
یاری که بیوفاست، کجا می‌برد کسی

دهقان چه خوب گفت چو می‌کند خاربن
شاخی کش این بر است چرا پرورد کسی

وحشی برای صحبت یاران بی‌وفا
خاطر چرا حزین کند و غم خورد کسی
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
صبح آمده
تا از نَفَست
وام بِگیرم
از لَعلِ دلاویزِ لبَت ڪــام بِگیرم
هی جرعه‌
به‌جرعه زِ
خُمَت باده زنَم تا
در بستَرِ آغوشِ تو آرام بِگیرم
 
بالا پایین