با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!بعضی از فعلها در زبان فارسی داری دو مصدر هستند. یکی ماضی و دیگری مضارع مثل:رفتن، خوردن، پوشیدن
رستن / روییدن
جستن / جهیدن
خنده← خندیدن
دانش ← دانستن
ستایش ← ستودن
دیدار ← دیدن
کُش+ تن ← کشتن
خور + دن (ت به د تبدیل شده) ← خوردن
غذا را به بچه خوراندم. (خوراندن)
نام مصدر | تعریف | مثال |
---|---|---|
مصدر اصلی | مصدری که از اصل به عنوان مصدر به کار میرود. | شکستن |
مصدر جعلی | مصدری که از اصل مصدر نیست و با افزودن یدن و ... به اسم مصدر تبدیل میشود. | نامیدن |
ساخت این نوع مصدرهای جعلی، در زبان محاوره امروز هم کاربرد دارد.خوابیدن، خواباندن، خوابانیدن
چرخیدن، چرخاندن، چرخانیدن
رنجیدن، رنجاندن، رنجانیدن
چسبیدن، چسباندن، چسبانیدن
کارم که تموم شد، بهت میزنگم. (زنگیدن)
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک