جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده دلنوشته وال‌های آبی اثر YAGAMI

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط اِمانو با نام دلنوشته وال‌های آبی اثر YAGAMI ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,191 بازدید, 23 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع دلنوشته وال‌های آبی اثر YAGAMI
نویسنده موضوع اِمانو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط fatemeh bano
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,435
7,822
مدال‌ها
6
گذشته‌ام از خود.
گذشته‌ام از آواز قمری‌های پای طاقچه!
تو را سپرده‌ام به بال‌های نارنجی پروانه‌ها؛
تو را سپرده‌ام به عطر نارنج،
که می‌رسد به من از لبخند تابستان.
گذشته‌ام از لبخند و از اشک،
شاید از غم.
نرسیدم به دست‌هایت! چیزی که در دست‌هایم بود بال‌هایت بود.
گذشته‌ام از بال‌هایت.
از بال‌های قمری‌ها.
گذشته‌ام ز خود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,435
7,822
مدال‌ها
6
بپیچ مرا در پلاستیکی، مرا در آغوشت
بپیچ مرا میان کاغذهای سیگارهای خاموشت
ببوس مرا که بوی سیگار می‌دهی گاهی
ببین مرا که بوی تابوت می‌دهد آهم
"بخند گرچه تو با خنده هم غم‌انگیزی"
بخند بخند به آن اشک‌های خاموشت
 
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,435
7,822
مدال‌ها
6
اگر مرگ گلویم را گرفت،
اگر خون از نبض‌هایم چکه کرد،
در گودال چشم‌هایم به‌جای خاک،
آسمان بریز.
روی لب‌هام جای ریگ،
باران باران.
می‌خواهم پیش از التهاب جهنم،
ابرها را نفس بکشم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,435
7,822
مدال‌ها
6
کلاغ‌هایی می‌پرند از روحم به آسمان
سیم‌های ضخیم برق مانده‌اند
خالی
باد که می‌وزد صدای قارقارشان را برایت،
هدیه می‌آورد.
بشنو صدای کلاغ‌های روحم را.
سیم‌های ضخیم برق،
در آسمانم تنها،
زیر پای گنجشکی به خواب می‌روند.
گنجشک می‌رقصد روی سیم‌های ضخیم
گم شده است در آسمانم،
در روحم.
کلاغ‌ها می‌خوانند.
آسمانم خواب کلاغ‌ها را تشنه است.
اما‌، گنجشکی به خواب رفته است این‌جا میان هوای رقیق روحم.
به هم نزنید خوابش را.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,435
7,822
مدال‌ها
6
و در سی*ن*ه‌ام فرشته‌ها می‌تپیدند.
شاید تو در رگ‌هایم می‌دویدی .
می‌دویدی، گمان می‌کنم وسط اردیبهشت بود
که انگار بال‌هایت داشتند جوانه می‌زدند‌.
تو در رگ‌هایم پرواز می‌کردی و من چشم به آسمان دوخته بودم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,435
7,822
مدال‌ها
6
پشت پرده‌ی ضخیم شب،
از قافیه‌هایم اندوه چکه می‌کند.
می‌چکد روی بی‌خبری خاموش مردم این شهر.
می‌چکد رو خواب‌های شلوغت
روی اشک‌هایت که هیچ‌وقت نچکیده‌اند.
بر فراز گندم‌زار پرواز خواهم کرد
قبل از طلوع سبک بال آفتاب،
آن‌جا که گندم‌ها آواز می‌خوانند.
قافیه‌هایم را پاک می‌کنم.
جای اندوه، از مردمک‌هایم که اشک چکید.
بر فراز گندم‌زار پرواز می‌کنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,435
7,822
مدال‌ها
6
شب اگر از راه رسید با من به دریا بیا.
بیا تا با ستاره‌ها در آب‌ها برقصیم.
شب اگر از راه رسید، اگر که سر به آسمان بلند کردم.
با دست‌هایت چشم‌های خسته‌ام را بپوشان.
این آسمان من پر از دود است پر است از اشک‌های من.
سال‌ها رو به آسمان اشک ریختم اما دریغ، تمام گریه‌هایم به تن خاک فرو رفت.
پس بیا به دریا برویم نمی‌خواهم دوباره دوری ستاره‌هارا تماشا کنم.
نمی‌خواهم از دوری‌شان دوباره ستاره‌ها را، در نگاهم، میان پرده‌ای از اشک غرق سازم.
دستم را بگیر و بیا به در برویم.
با ستاره‌ها شنا کنیم که در دریا،
ستاره‌ها به ما نزدیک‌تر لبخند می‌زنند.
 
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,435
7,822
مدال‌ها
6
دلبر من!
پیش از آن که غروب فرا برسد؛ نفس بکش.
نفس بکش پیش از آن که تنم را به غلظت شبانگاهان پیشکش کنم.
نفس بکش... .
بگذار لبخندت را، پیش از غروب خورشید بنوشد.
تا جایی که سی*ن*ه‌ات آماس می‌کند.
نفس بکش پیش از آن که بمیرم؛
پیش از آن که بمیرم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,435
7,822
مدال‌ها
6
زیر لحاف زمستان شانه‌هایت را پوشاندم
و با اشک‌هایم آن‌ها را غرق رطوبت ساختم.
نتوانستم نفس بکشم پس ماندی.
ماندی پس گریستم.
مرا ببخش.
مرا ببخش اما تو حال، دشتی پر از گل‌های داوودی شده‌ای‌.
دشتی پر از باران.
اگر تمام وجودت گلزار شده مرا ببخش.
اگر زیباتر شده‌ای مرا ببخش.
نمی‌دانستم اشک‌هایم دیگر شور نیست.
نمی‌دانستم بر شانه‌هایت گل‌ها به خواب رفته بودند.
مرا ببخش که نمی‌دانستم زیبایی و بر شانه‌هایت تماماً اندوهم را گریستم.
 
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,435
7,822
مدال‌ها
6
به تو قول خواهم داد که حتی مرگ پایانم نباشد!
که ذره‌ذره از استخوان‌هایم اشک بتراود؛
که از جمجمه‌ام تمام لبخندهایت چک چک؛ چکه کنند.
اگر حتی مرگ مرا به آغوش خود بُرد؛
به تو قول خواهم داد که خاک بسترم، تمام خاطراتت را به تن خود فرو بَرَد.
و سی*ن*ه‌ی استخوانی‌ام در آن عمق منجمد و تیره،
دیگر اثری از تو و اشک‌هایت نخواهند دید.
به تو قول خواهم داد که جای خاطراتت محفوظ است نه در وسط دنده‌هایم.
سی*ن*ه‌ی خاک، از استخوان‌های دنده‌هایم راز نگهدارتر است.
پس راحت بخواب.
که خورشید مدت‌هاست به غروب فرو رفته است... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین