جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

اشعار درحال تایپ {آرانیا} اثر ▪︎عسل کاربر انجمن رمان بوک▪︎

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار و دکلمه کاربران توسط ASAL. با نام {آرانیا} اثر ▪︎عسل کاربر انجمن رمان بوک▪︎ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 476 بازدید, 27 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار و دکلمه کاربران
نام موضوع {آرانیا} اثر ▪︎عسل کاربر انجمن رمان بوک▪︎
نویسنده موضوع ASAL.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ASAL.
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
«غبار واژه‌ها»

می‌نویسم تا وطن از من نرود
تا نفس، از دودِ این شیون نرود

در غزل‌ها، خواب گندم می‌کنم
تا خیالِ خاکِ من، از تن نرود

سوختم در بادهای بی‌پدر
تا چراغ از پنجره، روشن نرود

نام تو، در بیت‌هایم گریه کرد
تا کسی از داغِ تو، دشمن نرود

وطنم، ای واژه‌ی آواره‌ام
در غبارت، کاش این شیون نرود
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
«ریشه در صخره»

ای وطن، تو کوهی، که زخمت نریخت باز
تیشه‌ها شکسته، ولی صبرِ تو دراز

در گذرگهِ سنگ، صدایت هنوز هست
هر شکست، درت را نکرده‌ست بی‌نیاز

ریشه‌ات، که در صخره پیچیده با غرور
آسمان به پای تو خم کرده‌ست احتراز

کبک‌ها که خواندند در دامنت، قسم
از بلندِ آواز، نگفتند جز نماز

من نمانده‌ام تا بمانم، ولی هنوز
نام توست بر پینه‌ی این تبر، اعجاز
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
«وطن شبیهِ قصه‌ی شب‌هاست»

وطن شبیهِ قصه‌ی شب‌هاست، نشنُده
در خواب‌های مادرم از بغضِ گم‌شده

می‌گفت: "کوه دارد و گنجشک‌های شاد"
اما صدای باد، به ذهنم تنیده‌شه

در واژه‌ها، چمن شد و باران، ولی نبود
در دفتری که با قلمم خاک، چک‌شده

نقشه‌ست روی دیواری از رنگِ دورها
با خطی از غروبِ پدرها، نگاشته

ای کاش یک‌سحر، به هوای تو پا شوم
بر مرزِ خواب و خاک، دلم را گره‌زده
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
«میان نام و نان»

بوی غریبی از درِ این خاک می‌چکد
چیزی شبیه داغِ نمک‌ناک می‌چکد

در رگ، صدای کوه، ولی خوابِ رودهاست
شور است، لیک اشکِ نم‌چاک می‌چکد

یک دست، بر ستیغِ پر از نور می‌رسد
یک دست، از طنابِ تَرَک‌ناک می‌چکد

در دفترم، تو را وطنم خوانده‌ام، ولی
از واژه، باز رنجِ نم‌انداک می‌چکد

بین "زنده‌بادِ خاک" و "نانی برای من"
معنا، دو نیمه شد، به افلاک می‌چکد
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
«ردی ز گیسوان»

بر شانه‌های خسته‌ات افتاد بادها
آیا کسی شنید، ز فریادِ بادها؟

پیرِ شکسته‌ای شدی و کوچه‌ها پرند
از کودکان بی‌خبر از دادِ بادها

در کوچه‌های تو، کفن از پرچم آمدست
در مشتِ آسمان، چه غم‌زاد بادها!

هر شب، بدون نام، ز تو شعر می‌چکد
با ردی از غبار، ز گیسو و بادها

ای مادری که هیچ‌کَسَت یاد می‌کند
تنها نه‌ای—تو در دلِ فریاد بادها
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
«خطبه خاک»
در ریشه‌هات، شاخه‌ی خورشید خانه داشت
تاریخ، از نگاه تو خطّی به‌چانه داشت

ای هر نفس، شناسنامه‌ی ایلِ بی‌نشان
نام تو در تبارِ صداها ترانه داشت

در خون تو، تپش‌زده شمشیر واژگان
با هر سکوت، خطبه‌یی عاشقانه داشت

از خاک تو، غزال برانگیخت بامداد
این دشتِ تشنه، ساغر تویی که دانه داشت

ای میهنم، که واژه به قیر تو رو سپرد
دل در غروبِ چشم تو، رستاخیزِ شانه داشت
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
«سجاده‌ی ستاره»

آیینِ صبح در تن خاکت اذان گرفت
خورشید از نماز تو مهر آسمان گرفت

هر کوه، بر کلاه تو تاجی ز کهکشان
هر رود، در گذار تو آواز جان گرفت

آرامشی به رسم گل و سنگ در تو بود
طوفان، کنار نام تو، رنگِ فغان گرفت

بر گردنت چکیده ز پرچم، شکوه شعر
هر ریشه در وفات تو، جانِ جوان گرفت

در نغمه‌های تو وطنم، شورِ کهن‌تبار
از لحن بادهای تو، یک کاروان گرفت
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
«در رگ حماسه»

بر سنگ‌های کهنه، رجزهای نو شکفت
از خونِ سروها، خطِ منصور و خو شکفت

در هر قدم، سماتِ شکوه است و اعتبار
تاریخ با نگاه تو بر تار و پو شکفت

پیشانی‌ات، بلندتر از کوهِ تخت‌جمش
در مهر تو، فروغِ هزار آرزو شکفت

هر سرزمین نداشت دلِ چون تویی جسور
کز زخم، پرچم آمد و از خاک، هو شکفت

نامت، درون رگ‌زده‌ی تیغ‌ها روان
از هر نبرد، مرز تو با رنگ‌رو شکفت
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
«نقشی بر سِپَهرِ وطن»

در ریشه‌های کوه، تویی، رگ به رگ طلا
از توست رودخانه، که می‌غرد از صدا

با هر غبار گام تو خورشید زاده شد
از ذره‌هات، مِه شد و از مه، بلندتا

افسونِ مرزها نشود مرزبانِ تو
در هر نفس، تو گستره‌ای از بلندبا

جمشید با نگاه تو پیمود تخت را
آرش، کمان کشید به نام تو بی‌خطا

حتی اگر شقایق خاکت نرویدت
تاریخ، می‌تپد به رگِ رازِ تو، جدا
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,091
12,410
مدال‌ها
4
«تنور نام تو»

از خاکِ مانده بر سرِ انگشت‌های من
برخواستی، شکوفه شدی در تنورِ تن

هر داغِ نان، طنین تو بود ای سپیدنام
چون بوی جوش‌خورده به مرمر، به انجمن

چشمم اگر گره بخورد با شرارِ خَم
می‌بینمت ز خشت، ز گِل، از شرارِ زن

آردی که از غبارِ نبرد آمد و گذشت
شد نانِ خاطرات، شد آوازِ سوختن

ای میهنی که در نفسِ آتش آفریدی
بر شعله‌ای، که واژه نَسوزد به نایِ من
 
بالا پایین