- Feb
- 356
- 2,424
- مدالها
- 2
باید بیاد.خب باید متوجه شود دیگر
از کسی که نیست دست بکشید، ادم رفتنی را به زور نمیتوان نگه داشت
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!باید بیاد.خب باید متوجه شود دیگر
از کسی که نیست دست بکشید، ادم رفتنی را به زور نمیتوان نگه داشت
بنشینید تا بیاد😎😂باید بیاد.
طلاق بگیریدآقای قاضی من نمیخوام زنشون باشم🙏😐
شکایت دارم
سپاهی از یاران جمع کرده و به مقر حریم خصوصیشان دستبرد بزنیدآقای قاضی من از اون برادر و خواهر نا مسلمونی شاکی ام که امروز صبح دست بردن تو حریم خصوصیم. دزدی کردن آقای قاضی. کل ثروت یک مملکت رو برداشتن بردن، خوردن، یه آبم روش. البته یه اختلاص کوچکی هم صورت گرفته که لطفا اون رو هم لحاظ کنید. آقای قاضی دار و ندارم رو بردن.😭😭😭 الان منه بدبخت چه کنم؟ با گرگ بیابان چه کنم؟ با غرش آسمان چه کنم؟لطفا رسیدگی بشه.
(آقای قاضی وای به حالت اگه بخوای واگذارش کنی به درگاه الهی. همه چی رو فراموش می کنم این بار باید به جرم قتل خودم رو محاکمه کنی.)
رای دادگاه بنده در بیشتر موارد برهمین حکم دلالت داردآقای قاضی چی میشد جرم نبود همچین میزدمش از وسط دوشقه شه 😂
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک