جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار اشعار صائب تبریزی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط Avaexolover با نام اشعار صائب تبریزی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 3,412 بازدید, 279 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع اشعار صائب تبریزی
نویسنده موضوع Avaexolover
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

Avaexolover

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jun
925
3,294
مدال‌ها
3
بوی گل و نسیم صبا می‌توان شدن

گر بگذری ز خویش، چها می‌توان شدن

شبنم به آفتاب رسید از فتادگی

بنگر که از کجا به کجا می‌توان شدن

چوگان مشو که از تو خورد زخم بر دلی

تا همچو گوی بی سر و پا می‌توان شدن

زنهار تا گره نشوی بر جبین خاک

درفرصتی که عقده‌گشا می‌توان شدن

دوری ز دوستان سبکروح مشکل است

ورنه ز هر چه هست جدا می‌توان شدن

صائب در بهشت گرفتم گشاده شد

از آستان عشق کجا می‌توان شدن؟
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP
موضوع نویسنده

Avaexolover

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jun
925
3,294
مدال‌ها
3
مکن منع تماشایی ز دیدن

که این گل کم نمی‌گردد به چیدن

چو ابروی بتان محراب خود کن

کمانی را که نتوانی کشیدن

مرا از خرمن افلاک، چون چشم

پر کاهی است حاصل از پریدن

نگردد قطع راه عشق، بی‌شوق

به پای خفته نتوان ره بریدن

به از جوش سخای چشمه سارست

جواب تلخ از دریا شنیدن

مزن زنهار لاف حق شناسی

چو نتوانی به کنه خود رسیدن

پس از چندین کشاکش، دام خود را

تهی می‌باید از دریا کشیدن

کم از کشور گشایی نیست صائب

گریبانی به دست خود دریدن
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP
موضوع نویسنده

Avaexolover

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jun
925
3,294
مدال‌ها
3
خدایا قطره‌ام را شورش دریا کرامت کن

دل خون گشته و مژگان خونپالا کرامت کن

نمی‌گردانی از من راه اگر سیل ملامت را

کف خاک مرا پیشانی صحرا کرامت کن

دل مینای می را می‌کند جام نگون خالی

دل پر خون چو دادی، چشم خونپالا کرامت کن

درین وحشت سرا تا کی اسیر آب وگل باشم؟

مرا راهی به سوی عالم بالا کرامت کن

به گرداب بلا انداختی چون کشتی ما را

لبی خشک از شکایت چون لب دریا کرامت کن

حضور گلشن جنت به زاهد باد ارزانی

مرا یک گل زمین از ساحت دلها کرامت کن

بهار طبع صائب، فکر جوش تازه‌ای دارد

نسیم گلستانش را دم عیسی کرامت کن
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP
موضوع نویسنده

Avaexolover

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jun
925
3,294
مدال‌ها
3
ساقی دمید صبح، علاج خمار کن

خورشید را ز پردهٔ شب آشکار کن

رنگ شکسته می‌شکند شیشه در جگر

از می خزان چهرهٔ ما را بهار کن

فیض صبوح پا به رکاب است، زینهار

این سیل را به رطل گران پایدار کن

شرم از حضور مرده‌دلان جهان مدار

این قوم را تصور سنگ مزار کن

درد پیاله‌ای به گریبان خاک ریز

سنگ و سفال را چو عقیق آبدار کن

خود را شکفته‌دار به هر حالتی که هست

خونی که می‌خوری به دل روزگار کن

شبنم زیان نکرد ز سودای آفتاب

در پای یار گوهر جان را نثار کن

تا کی توان به مصلحت عقل کار کرد؟

یک چند هم به مصلحت عشق کار کن
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP
موضوع نویسنده

Avaexolover

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jun
925
3,294
مدال‌ها
3
با حلقهٔ ارادت ساغر به گوش کن

یا عاقلانه ترک در میفروش کن

چون می درین دو هفته که محبوس این خمی

سرجوش زندگانی خود صرف جوش کن

بسیار نازک است سخنهای عاشقان

بگذار گوش را و سرانجام هوش کن

چون صبح، در پیالهٔ زرین آفتاب

خونابه‌ای که می‌دهد ایام، نوش کن

از روی تلخ توست چنین مرگ ناگوار

این زهر را به جبههٔ واکرده نوش کن

ساقی صبوح کرده ز میخانه می‌رسد

صائب وداع صبر و دل و عقل و هوش کن
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
تو به صد آینه از دیدن خود، سیر نه‌ای!
من به یک چشم ز دیدارِ تو، چون سیر شوم
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
به غیر دل؛
که عزیز و نگاه داشتنی ست
جهان و هرچه در او هست
واگذاشتنی‌ست...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
دل یک نفس از فکر و خیالِ تو تُهی نیست...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9

از هجر، شِکوه با در و دیوار می‌کنم!
چون داغ دیده‌ای
که کند گفتگو به خاک..
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
كجا رسد به تو
مکتوبِ گريه آلودم

كه باد هم نبرَد
کاغذى كه نــــم دارد...!
 
بالا پایین