جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار اشعار نزار قبانی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط آساهیر با نام اشعار نزار قبانی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 2,771 بازدید, 206 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع اشعار نزار قبانی
نویسنده موضوع آساهیر
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
چگونه می‌توانم
در میدان‌های شهر فریاد نزنم که
دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم؟

چگونه می‌توانم
آفتاب را در کشوهای میزم نگه دارم‌؟

چگونه می‌توانم
با تو در پارکی قدم بزنم
و ماهواره‌ها کشف نکنند
که تو محبوب منی...؟
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
بانو
عشق تو نه بازیچه است
نه برگی که در دقایق دلتنگی مرا به خود سرگرم کند

بانو
عشق تو خرقه‌ای نیست که آن را
در ایستگاه‌های میانه‌ی سفر بر تن کنم
من ناچارم به عشق تو
تا دریابم که انسانم نه یک سنگ

#
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
درون قهوه‌خانه با خودم گفتم
که از امروز فراموشت کنم دیگر
و غم‌های فراوان را
بشویم از دل و بسپارمش در گور یادت را

تلخ را با تلخی قهوه بباید شست
دریغ اما که یادت
چون گلی زیبا برآمد از دل فنجان
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
وقتی عاشقم،
نور سيّالی می‌شوم
پنهان از نظرها
و شعرها در دفتر شعرم
کشتزارهای گل ابريشم
و گل‌های داوودی می‌شوند

وقتی عاشقم،
آب از انگشتانم فوران می‌کند
و سبزه بر زبانم می‌رويد

وقتی عاشقم،
زمانی می‌شوم خارج از هر زمان...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
در بندر آبی چشمانت
بر صخره های پراکنده می دوم
چون کودکی
عطر دریا را به درون می کشم
و خسته بازمی‌گردم چون پرنده ای.

در بندر آبی چشمانت
سنگ ها آواز شبانه می خوانند.
در کتاب بسته ی چشمانت
چه کسی هزار شعر پنهان کرده است؟
ای کاش، ای کاش دریانوردی بودم
ای کاش قایقی داشتم
تا هر شامگاه در بندر آبی چشمانت
بادبان برافرازم.
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
عشق آن است که
هزار بار دوستت داشته باشم
و هربار حس کنم اولین باری است
که دوستت دارم.
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
معشوقه ام باش و ساکت شو
با من درباره شریعت عشق بحث نکن
عشق من به تو شریعتیست که می نویسمش
و اجرایش می کنم
اما تــــو ...
آموختمت که گل مارگریت شوی
و بر بازوهایم بخوابی و بگذاری تا حکومت کنم
و کار تو فقط این باشد
که تا ابد معشوقه ام باشی ...
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
اما امروز
در محاصره پنجره‌های پاییز
می‌خواهم تو را به نام بخوانم
آتش کوچکی روشن کنم
چیزی بپوشم
و تو را ای پیراهن بافته از گل پرتقال
و شکوفه های شب بو صدا کنم
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
عيناك مثل الليلة الماطرة
مراكبي غارقة فيهما
كتابتي منسية فيهما
إن المرايا ما لها ذاكرة!

چشمانت
چون شب بارانی‌ست
کشتی‌هایم در آن‌ها غرق می‌شوند
نوشته‌هایم در آن‌ها فراموش می‌شوند
آیینه‌ها حافظه‌ای ندارند!
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
بانو
عشق تو نه بازیچه است
نه برگی که در دقایق دلتنگی مرا به خود سرگرم کند

بانو
عشق تو خرقه‌ای نیست که آن را
در ایستگاه‌های میانه‌ی سفر بر تن کنم
من ناچارم به عشق تو
تا دریابم که انسانم نه یک سنگ
 
بالا پایین