مجموعه اشعار اشعار نظامی

[آیناز]

من درد ستان تو نهانی

تو درد دل که می‌ستانی

من غاشیه تو بسته بر دوش

تو حلقه کی نهاده در گوش

ای کعبه من جمال رویت

محراب من آستان کویت

 

[آیناز]

ای تاج ولی نه بر سر من

تاراج تو لیک در بر من

ای گنج ولی به دست اغیار

زان گنج به دست دوستان مار

ای باغ ارم به بی کلیدی

فردوس فلک به ناپدیدی

ای بند مرا مفتح از تو

سودای مرا مفرح از تو

 

[آیناز]

نگشاده فقاعی از سلامم

بر تخته یخ نوشته نامم

یک نعل بر ابرشم ندادی

صد نعل در آتشم نهادی

 

[آیناز]

روزم چو شب سیاه کردی

هم زخم زدی هم آه کردی

در دل ستدن ندادیم داد

گر جان ببری کی آریم یاد

زخمی به زبان همی فروشی

من سوختم و تو بر نجوشی

 

[آیناز]

نه هر که زبان دراز دارد

زخم از تن خویش باز دارد

سوسن ز سر زبان درازی

شد در سر تیغ و تیغ بازی

یاری که بود مرا خریدار

هم بر رخ او بود پدیدار

آنچ از تو مرا در این مقامست

بنمای مرا که تا کدامست

 

[آیناز]

گر عاشقی آه صادقت کو

با من نفس موافقت کو

 

[آیناز]

در عشق تو چون موافقی نیست

این سلطنتست عاشقی نیست

 

[آیناز]

تو فارغ از آنکه بی دلی هست

و اندوه ترا معاملی هست

 

[آیناز]

من دیده به روی تو گشاده

سر بر سر کوی تو نهاده

بر قرعه چار حد کویت

فالی زنم از برای رویت

 

[آیناز]

آسوده کسی که در تو بیند

نه آنکه بروز من نشیند

خرم نه مرا توانگری را

کو دارد چون تو گوهری