جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار اشعار و مصائب محرمی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط MHP با نام اشعار و مصائب محرمی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 14,623 بازدید, 520 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع اشعار و مصائب محرمی
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Lord

Lord

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
Jul
1,140
3,268
مدال‌ها
1
علی اکبر لطیفیان

وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوش به حال لب اصغر كه تو سقا شده‏اى

آب از هيبت عباسى تو مي‏لرزد
بى عصا آمده‏اى حضرت موسى شده‏اى

به سجود آمده‏اى يا كه عمودت زده ‏اند
يا خجالت زده‏اى وه كه چه زيبا شده ‏اى

يا اخا گفتى و ناگه كمرم درد گرفت
كمر خم شده را غرق تماشا شده ‏اى

منم و داغ تو و اين كمر بشكسته
توئى و ضربه‏اى و فرق ز هم وا شده‏ اى

سعى بسيار مكن تا كه ز جا برخيزى
كمى هم فكر خودت باش ببين تا شده ‏اى

مانده‏ام با تن پاشيده‏ات آخر چه كنم؟
اى علمدار حرم مثل معما شده ‏اى

مادرت آمده يا مادر من آمده است
با چنين حال به پاى چه كسى پا شده ‏اى

تو و آن قد رشيدى كه پر از طوبى بود
در شگفتم كه در اين قبر چرا جا شده ‏اى
 

Lord

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
Jul
1,140
3,268
مدال‌ها
1
محمدرضا ناصری

دریای خروشان دل طوفانی توست
دریا خجل از دیده بارانی توست
مشکت شده پاره و دل تیغ هنوز
در حسرت یک بوسه زپیشانی توست
**
هر لحظه و پیوسته تو را می‌خوانند
لب بسته و دل خسته تو را می‌خوانند
لب تشنه به را ه. تو نشستند عباس
طفلان زبان بسته تو را می‌خوانند
**
مرهم به نگاه دردمند آمده بود
بر سی*ن*ه دشمنان گزند آمده بود
از هیبت چشمان خمارت عباس
آن روز نفس به سی*ن*ه بند آمده بود
**
بر قله‌ی عشق پرچم افراخته بود
تا شط فرات یک تنه تاخته بود
دستش که بنوشید کمی آب فرات
آن را ز. حیا از قلم انداخته بود
**‌ای آب میان شعله آبم کردی
خاکستر خجلت وخرابم کردی
آخر ز. چه روی پاگذارم به حرم
شرمنده‌ی طفلک ربابم کردی
 

Lord

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
Jul
1,140
3,268
مدال‌ها
1
علی اکبر لطیفیان

تا می‌شود ز. چشمه‌ی توحید جو گرفت
از دست هر کسی که نباید سبو گرفت

تو آبی و به آب تو را احتیاج نیست
پس این فرات بود که با تو وضو گرفت

کوچک نشد مقام تو، نه! تازه کربلا
با آبروی ریخته ات آبرو گرفت

شرم زیاد تو همه را سمت تو کشید
این آفتاب بود که با ماه خو گرفت

دیگر برای اهل بهشت آرزو شدی
وقتی عمود ازسر تو آرزو گرفت

خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیله ما یک عمو گرفت

از آن به بعد بود صدا‌ها ضعیف شد
ازآن به بعد بود که راه گلو گرفت

زینب شده شکسته غرورش، شنیده ای؟
دست کسی به کنج النگوی او گرفت

در کوفه بیشتر به قدت احتیاج داشت
با آستین پاره نمی‌شد که رو گرفت
 

Lord

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
Jul
1,140
3,268
مدال‌ها
1
علی اکبر لطیفیان

به نام آب، به نام فرات نام شما
من آفریده شدم که کنم سلام شما

نوشته‌اند به روی جبین ما دو نفر
شما غلام حسین و منم غلام شما

خوشا به حال پرو بال این کبوتر‌ها
گهی به بام حسین و گهی به بام شما

تو آن همیشه امامی و ما همان مأموم
به قامتی که گرفتیم با قیام شما

تو ماه بودی و نزدیک آب‌ها که شدی
تمام علقمه پا شد به احترام شما

هزار باده، هزاران پیاله می‌روئید
همینکه تیر رسید و شکست جام شما

همینکه ناله‌ی ادراک اخایتان پیچید
شکست قامت طوبائی امام شما

مسیر علقمه را بوی انکسار گرفت
چه حس بی رمقی بود در کلام شما

به حال و روز بلندای تو چه آوردند
تمام علقمه پر گشته از تمامِ شما
 

Lord

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
Jul
1,140
3,268
مدال‌ها
1
علی اصغر ذاکری

چقدر خواستنی نیست جان ِ. بعد از تو
بمانم و چه کنم در جهان بعد از تو

اگر چه کـوهم، اما همیشه می‌ترسم
به هم بریزم با یک تکان بعد از تو

چقدر خوب عزیزم! که رفتنی هستم
وگرنه وای به من در زمان بعد از تو

به خون تک تک رگ هام تشنه اند عزیز
تمام اینهمه نامهربان بعد از تو

تو نیستی و دقایق گدازه باران است
و مانده ام من و آتشفشان بعد از تو

زمین که از غم پشتش خمید جا دارد
همیشه گریه کند آسمان بعد از تو

فقط دعام بکن کم نیاورم‌ای عشق
چه سخت می‌گذرد امتحان بعد از تو
 

Lord

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
Jul
1,140
3,268
مدال‌ها
1
حبیب نیازی

ای از همه بریده بریده بریده‌تر
بنگر به پای تو نفس من بریده‌تر

از من دو دست بر کمر و از تو بر زمین
از تو دو دیده خونی و از من دو دیده‌تر

بالای پیکر پسرم خم شدم، ولی پائین جسم تو شده ام قد خمیده‌تر

من با امیدِ دیدنِ رویت دویده ام.
اما عمود زن به سراغت دویده‌تر

داری برای مشکِ حرم ضجّه میزنی
مشکت دریده، بین دو ابرو دریده‌تر

رنگِ تمام منتظرانت پریده است.
اما رباب از همه رنگش پریده‌تر
 

Lord

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
Jul
1,140
3,268
مدال‌ها
1
یوسف رحیمی

از کار عشق این گره بسته وا نشد
باب الحوائج همه حاجت روا نشد

بستند راه‌های حرم را به روی او‌
می‌خواست تا حرم ببرد آب را نشد

دستان او جدا شده از پیکرش، ولی یک لحظه مشک از کف سقا رها نشد

ناگاه مشک آب اباالفضل را زدند
یعنی فرات قسمت آل عبا نشد

با مشک پاره پاره به سوی حرم نرفت
راضی به دل شکستگی بچه‌ها نشد

تیر سه شعبه بست به چشمان او دخیل
آن گونه که ز. چشم رئوفش جدا نشد

ضرب عمود تا دل ابروش را شکافت
فرق کسی شبیه سر او دوتا نشد

با صورت آفتاب حرم بر زمین فتاد
آن بازوی قلم شده مشکل گشا نشد

آنقدر زخم فرق شریفش عمیق بود
بر روی نیزه‌ها سر عباس جا نشد

شکر خدا که پیکر او در شریعه ماند
پامال نعل تازه غروب بلا نشد

دیگر نصیب اهل حرم خسته حالی است
بزم شراب… جای علمدار خالی است
 

Lord

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
Jul
1,140
3,268
مدال‌ها
1
مهدی نظری

این پهلوان با وفا آخر زمین خورد
قطعا در آن ثانیه که اکبر زمین خورد

من که شنیدم تیر تا بر مشک او خورد
از شرم روی مادر اصغر زمین خورد

هرگز نمی‌فهمم چنین مرد رشیدی
با آن همه هیبت چرا با سر زمین خورد

افتاد پای فاطمه از روی مرکب
انگار در محراب خود حیدر زمین خورد

افتادن بی دست بد دردی ست والله
لشکر که دید او از همه بدتر زمین خورد

وقتی زمین افتاد آنجا خوب فهمید
که حضرت زهرا کنار در زمین خورد

وقتی علمدار حرم از اسب افتاد
دیدند بین خیمه یک خواهر زمین خورد

صد مرتبه از نیزه‌ها افتاد عباس
هر دفعه که افتاد یک دختر زمین خورد.

چون قصه دستان او فهمید مادر
میگفت که چشمش زدند آخر زمین خورد
 

Lord

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
Jul
1,140
3,268
مدال‌ها
1
قاسم نعمتی

برسر نعش گل ام بنین غوغا شد
همه گفتند:حسین بن علی تنها شد

تا که حیرت زده در دشت دو دستت دیدم
گفتم از یوسف من یک اثری پیدا شد

صوت ادرکنی تو گم شده در هلهله‌ها
این چه شوریست که درلشگریان برپاشد

تا که دیدم بدنت را کمرم درد گرفت
خیز از جا و ببین پشت حسینت تا شد

از بلندای قدت جای دو لب باقی نیست
این همه تیر کجای بدن تو جا شد

با چه بغضی زده این ضربه خدا می‌داند
که ز. فرق سر تو تا به ابرو واشد

صورت تو اثر از چادر خاکی دارد
گوئیا سجده تو بر قدم زهرا شد

گوئیا لشگری از پیکر تو رد شده اند
زیر پا خطبه ترویه تو امضا شد

بین یک دشت تنت ریخته صاحب علمم
صحنه قتلگهت علقمه نه دریا شد
 

Lord

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
Jul
1,140
3,268
مدال‌ها
1
نادر حسینی


از شط خبر رسیده که سقا نیامده
ماه منیر خیمه ز. صحرا نیامده

هرگز کسی که تیغ کشد بر تو‌ای عمو
تا این زمان هنوز به دنیا نیامده

تیر سه شعبه‌ای و عمودی و نیزه‌ای
با خود ببر که حرمله تنها نیامده

من بی حسین فاطمه آبی نمی‌خورم
این کار‌ها به بچه‌ی زهرا نیامده‌ای آب اگر رقیه سراغ مرا گرفت
حتماً به او بگو که به اینجا نیامده

حتما به او بگو که به این نام واین نشان
شخصی برای آب به دریا نیامده

اصلاً بیا و پیشقدم شو خودت برو
برو به سمت خیمه‌ی او تا نیامده‌ای علقمه بگو که چه دیدی که سالهاست
حال شما هنوز سر جا نیامده

بدرود بچه‌های عطش، بچه‌های عشق
یک مشک از آب علقمه به ما نیامده
 
بالا پایین