- Mar
- 89
- 570
- مدالها
- 2

نویسنده: ریحانه علیزاده
ژانر رمان:درام، عاشقانه، معمایی
گپ نظارت (3) S.O.W
خلاصه رمان:
در دنیایی که گرگ ها همچنان گرگ اند و شغال ها هم شغال تنها آدم ها هستند که دیگر ادم نیستند جدال خونین میان دو قومیت عشقی ممنوعه را در میان شعله های خشم و کینه گرفتار میکند پسری که زخم های گذشته را بر دل دارد در مسیر انتقام زندگی اطرافیانش را به اتش میکشد ودر این میان کسی از دل تاریکی ضهور میکند این بازی چگونه به پایان میرسد
مقدمه: حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان
که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد
و گر گوید نمی خواهم چو حافظ عاشق مفلس
بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
(تمامی شخصیت ها و مکان ها توسط خيالات نویسنده می باشد و هیچ کدام واقعیت ندارد )
آخرین ویرایش: