جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار امیر شاهی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط MHP با نام امیر شاهی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 5,444 بازدید, 170 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع امیر شاهی
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MHP
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,317
46,925
مدال‌ها
23
اگر چه خاک درت ز آب دیده گل کردم
خوشم که سی*ن*ه به داغ تو متصل کردم


زمانه روزی من کرد گریه های فراق
ز بسکه خنده بر افتادگان دل کردم


دلم که لاف صبوری زدی باول کار
به پیش روی تواش بارها خجل کردم


بشکر آنکه گه کشتنم نمودی روی
سگان کوی ترا خون خود بحل کردم


سرای دیده شاهی نه جای هر صنمی است
کش از خیال تو بتخانه چگل کردم
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,317
46,925
مدال‌ها
23
ای خسته ز تو روان مردم
چشم تو بلای جان مردم


از سیل دو چشم من به کویت
ویران شده خان و مان مردم


تا رفته سمند او به جولان
از دست بشد عنان مردم


از خیل سگان او شو ای دل
خود را بنما میان مردم


شاهی، ز غمش دهان چه بندی
افتاد چو در زبان مردم
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,317
46,925
مدال‌ها
23
بیک کرشمه که بر جان زدی، ز دست شدم
دگر شراب مده ساقیا، که مسـ*ـت شدم


ره صلاح چه پویم، چو عشق ورزیدم؟
به قبله روی چه آرم، چو بت پرست شدم؟


میان مردم از آنرو بلند شد نامم
که زیر پای سگانت چو خاک پست شدم


سرم به حلقه روحانیان فرو ناید
کمند زلف تو دیدم که پای بست شدم


شکسته بسته بود گفتگوی من، شاهی
چنین که بسته آن زلف پر شکست شدم
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,317
46,925
مدال‌ها
23
چو نتوانم که در خیل غلامانت کمر بندم
روم در کنج محنت در بروی خویش در بندم


من آن صیدم کز آهوی تو در دل تیرها دارم
گرم دولت بود، خود را به فتراک تو بر بندم


ز ضعف دل چو سویت میفرستم نامه، میخواهم
که روزی خویش را بر بال مرغ نامه بر بندم


ترا کز عشق سوزی نیست، سرو و گل تماشا کن
مرا باری نماند آن دل که بر یار دگر بندم


فدای تیغ جانان کن سر سودا زده، شاهی
که میخواهم که با او عهد و پیمانی ز سر بندم
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,317
46,925
مدال‌ها
23
مهی شد کان رخ زیبا ندیدم
نشانی زان گل رعنا ندیدم


شبی دیدم سر خود پیش پایت
ز شادی پیش زیر پا ندیدم


تو تا ننمودی آن رخ، بودم آزاد
ترا دیدم، دگر خود را ندیدم


شدم خاموش در وصف دهانت
که از تنگی سخن را جا ندیدم


چه افتادت به عشق اینبار، شاهی
ترا هرگز چنین رسوا ندیدم
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,317
46,925
مدال‌ها
23
خوش آن شب کان مه رخسار و زلف پر شکن دیدم
بهار عارضش را سبزه بر گرد سمن دیدم


بر این جان بلاکش، ک.س نکردست آنچه من کردم
از این چشم سیه رو، ک.س مبیناد آنچه من دیدم


غبار کوی او را میشنیدم کحل بینایی
بحمدالله نمردم تا بچشم خویشتن دیدم


نیامد خوشگوارم شربت عیشی در این مجلس
که چون گل عاقبت بگریستم چندانکه خندیدم


مگو: شاهی غم دل با دهان او چرا گفتی
نیاز خویش کردم عرضه، چون جای سخن دیدم
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,317
46,925
مدال‌ها
23
من ار پیش یار آبرویی ندارم
ز خاک درش ره بسویی ندارم


بزندان دوری بسازم ضروری
چو از گلشن وصل بویی ندارم


ببخشای اگر پیش راهت نهم روی
که جای دگر راه و رویی ندارم


ز خار غمم خسته چون بلبل دی
از آن با گلی گفتگویی ندارم


مگو عاقبت خون شاهی بریزم
که من خود جز این آرزویی ندارم
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,317
46,925
مدال‌ها
23
هر زمان از بیخودی خواهم که آن رو بنگرم
چون رسم نزدیک نتوانم که آنسو بنگرم


در سجود افتم چو بینم قبله دیدار او
رخ نهم بر خاک کان محراب ابرو بنگرم


هر کجا روی نکو یابم نشان، آنجا روم
وندر آن صورت ترا بینم، چو نیکو بنگرم


آنکه پهلو میزند ابروی او با ماه نو
تا کیش با دیگران پهلو به پهلو بنگرم


حد شاهی نیست بر خاک درش ره یافتن
من همان بهتر که از دور آن سر کو بنگرم
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,317
46,925
مدال‌ها
23
خوش آن عیدی که اول دیده بر روی تو اندازم
ز ماه نو نظر بر طاق ابروی تو اندازم


چو باد افتان و خیزان هر طرف سرگشته آنم
که گردم خاک و خود را بر سر کوی تو اندازم


چه حاصل زانکه آیم بگذرم هر ساعت از پیشت
چو نتوانم که از حیرت نظر سوی تو اندازم


چو ماه نو شد از غم پهلویم، در اشتیاق آن
که خود را در نماز عید پهلوی تو اندازم


ز دود دل سیه شد نامه شاهی، نه از خطت
چو خود سوزم، چه تهمت برخم موی تو اندازم
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,317
46,925
مدال‌ها
23
هر شب از مستی به سوی خانه ره گم می‌کنم
نقد هستی وقف بر خمخانه و خم می‌کنم


هر شب از سوز درون بر حال بیماری خود
گاه می‌گریم چو شمع و گه تبسم می‌کنم


می‌کنم هر لحظه در پیش سگانت جای خویش
خودنمایی بین که من در پیش مردم می‌کنم


خواهم اندر پایت افتم، دامنت گیرم به دست
چون ترا دیدم، ز شادی دست و پا گم می‌کنم


گفته‌ای: شاهی، بر این در کیست با چندین فغان
داد خواهم، بر در سلطان تظلم می‌کنم
 
بالا پایین