جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط Mahi.otred با نام انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 12,760 بازدید, 630 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها
نویسنده موضوع Mahi.otred
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Mahi.otred
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا اول – در مورد چرا باید از طبیعت مراقبت کنیم​

مقدمه: هر انسانی برای زنده ماندن نیاز به اکسیژن دارد که از طریق درختان و فضای سبز تامین می گردد. درختان دی اکسید کربن موجود در هوا را گرفته و به جای آن اکسیژن سالم پس می دهند. آب مایه حیات است . یعنی اگر روزی در کره زمین آب وجود نداشته باشد، تمام موجودات و سرسبزی و شادابی از بین رفته و دنیا به یک دشت سوخته و بی ارزش تبدیل خواهد شد. آرد که نان از آن تولید می گردد، از گندم به دست می آید و گندم برای روییدن به آب نیاز دارد. پس مراقبت از طبیعت نگه داری از خود و خانواده و اطرافیانمان است.
بدنه: مراقبت از درختان، جنگل، مراتع، دریاها، کوه و دشت و رودخانه ها مانند نگه داری از لوازم شخصی ضروری و لازم است. اگر درخت را نادیده بگیرید، اکسیژن کم خواهد آمد. اگر در دریاها آشغال و زباله بریزید، ماهی ها عمرشان کوتاه می شود. اگر در جنگل آتش روشن کنید و نیم سوخته رهایش کنید، کل درختان خواهند سوخت. اگر آب رود را آلوده کنید، مراتع و دشت دیگر سرسبز نخواهند شد.

اگر به موجوداتی مانند پرندگان آزار برسانید ، نسل پرندگان و جانوران کم شده و بسیاری از افت ها در طبیعت پدید خواهد آمد. هرگاه به طبیعت می روید با خود کیسه زباله ببرید. اگر در حوالی رود و دریا نشستید از ریختن خاکستر سوخته و یا روغن سوخته در داخل آب خود داری کنید. هیچ موجود زنده ای را مورد آزار و اذیت قرار ندهید. در روز درختکاری از پدر یا خانواده خود درخواست کنید که به هم درختی را بکارید. گلهای درختان و پارک و محیط های زیبا را نچینید. درخت و گل و بلبل را مانند اعضای خانواده خویش دوست بدارید.

نتیجه گیری: نگه داری از درخت و طبیعت و جنگل و رود و دریا موجب شادابی زندگی شده و انسان ها را سرسبز نگه می دارد. بر هر فردی که از طبیعت استفاده می کند واجب و ضروری است که مانند اموال شخصی خودش از طبیعت و هر آنچه که در آن وجود دارد، مراقبت نماید. اگر روزی آب و درخت نباشد، انتهای کار دنیاست، پس از آنها خوب و دقیق مراقبت کنید تا به دست آیندگان هم برسد.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا دوم – چگونه از درختان و طبیعت محافظت کنیم​

مقدمه: نم نم باران را دیده‌اید، صدای یک آبشار را در فصل بهار شنیده‌اید، بر همه وظیفه است تا از این عجایب خلقت خوب و به دقت نگه داری کنند. هر بار که حوصله مان سر می رود، هربار که دلتنگ می شویم، هر روز جمعه و تعطیل کوله بار بسته و به کوه و کمر می رویم . این نعمت رایگان الهی که هیچ بهایی برایش نمی پردازیم. درختان سر به فلک کشیده، زلال چشمه و دریای مواج و آبی ، صدای خوش قناری و بلبل، بر روی شن ساحل راه می رویم و پایمان لطافت بی اندازه را حس می کند. حال وظیفه ما در مقابل این فراوانی نعمت چیست.

بدنه: انگار با تابش نور خورشید به پنجره از خواب بیدار می شویم، صدای یک گنجشک برروی درخت، رقص زیبای برگها بر روی شاخه ، خنکای سایه بید مجنون و آواز زیبای پرندگان مهاجر، این همه نعمت زیبا و فراوان را بی هزینه استفاده می کنیم. اما وظیفه هر انسانی است که از درختان مانند جسم و روح خودش مراقبت کند. پرندگان و گنجشگ ها را سنگ نزنیم و آشیانه شان را خراب نکنیم.

رودها را قدر بدانیم و آبشان را آلوده نکنیم. در سواحل که نشستیم و لذت بردیم، به هنگام رفتن زباله و پس مانده ها را در دریا نریزیم. شاخه های درخت را دست خود بدانیم و بر روی تنه درخت حکاکی نکنیم. خاک منبع تغذیه تمامی موجودات است از ریختن زباله های شیمیایی روی خاک خود داری کنیم تا گرسنه نمانیم. بسیاری از گونه های جانوری در حال از بین رفتن هستند، هیچگاه آنها را مورد آزار و اذیت خود قرار ندهیم. طبیعت نعمت بی مظایقه و بخشنده ای است، به پاس بخشندگی اش کمی با طبیعت مهربان باشیم.
نتیجه گیری: مراقبت از طبیعت نگه داری از خودمان است. گذشتگان ما به خوبی از آن محافظت کردند تا به دست ما رسید، پس ما هم باید بر وظیفه انسانی خویش عمل کرده و برای آیندگان نیز حفظ کنیم. گاهی بک لیوان آب موجب نجات چند نفر می شود، آب را هدر ندهیم. درخت را و جنگل را رود و دریا را، کوه و کمر را از جسم و روح خود بدانیم و عزیزشان داریم تا زندگی شاد و با احساسی داشته باشیم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا درباره آسمان شب با مقدمه بدنه و نتیجه​

 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا درباره آسمان شب را توصیف کنید​

مقدمه: شب، این نعمت بزرگی که هیچکس قدرش را نمی‌داند. وقتی خاموشی فرا می‌رسد آرامش درون به اوج رسیده و می‌توان به عظمت بزرگی آسمان پی برد.آسمان در شب بسیار زیباست،نگاه کردن ب آسمان در شب بسیار لذت بخش است. آسمانی که در روز زیر سلطه آفتاب درخشان است و حرفی برای گفتن ندارد.
بدنه: تابستان بود و طبق روال هر شب رختخوابم را در حیات پهن کردم. سرم روی بالش و چشمانم به آسمان بود. آسمان صافی که گویی به هزاران لامپ چراغانی شده بود. آن شب تازه به عظمت پروردگار پی بردم. خدایی که هر لحظه در کنار ماست و ما از وجود آن بی خبریم. کافی دقیقه‌ای ما را به خودمان وا گذارد. آنگاه است که ب عظمت بزرگ که خدای یگانه پی می بریم و از این همه بزرگی شگفت زده می شویم.

عجیب درخشان و بی نظیر بودند. با دستم هر ستاره‌ای رو به ستاره دیگر وصل می‌کردم و تصویری جذاب برای خودم می کشیدم. در مورد مسیریابی از طریق ستارگان مطالبی را خوانده بودم، ولی تا به حال اینگونه غرق در آسمان شب نشده بوده بودم. انگار تازه امشب دری از درهای دنیا به رویم باز شده بود. تصمیم گرفتم از فردا مطالعه بیشتری در مورد آسمان شب و ستارگان داشته باشم.

این همه شگفتی برایم وصف ناپذیر بود. دلم می‌خواست همین الان بال در می‌آوردم و تا بی نهایت پرواز می‌کردم. روی هر ستاره می‌نشستم و به دیگری چشمک می‌زدم. واقعا نگاه کردن ب آسمان شب باعث آرامش و لبخند بروی لب می شود و یک حس بسیار زیبا و بی نظیر ب ما عطا می کند، مادرم همیشه این آیه را برایم می‌خواند، ولی تا به حال به مفهوم آن دقت نکرده بودم. فتبارک الله احسن الخالقین.
نتیجه گیری: به هر جای هستی که نگاه کنی می‌توانی به وجود خالق هستی پی ببری. خالقی که بی هدف ما را خلق نکرده است. کافیست فقط همین آسمان در شب را نگا کنید تا متوجه عظمت باشکوه و بسیار لذت بخش و هیجان انگیز خداوند شوید.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا درباره اسمان شب پایه هفتم با مقدمه بدنه نتیجه​

مقدمه: آسمان شب را که نگاه می کنم، میلیونها ستاره در دور دست ها برایم سو سو می زنند و من نگاه می کنم. چه قدر آن ستاره دنباله دار زیباست، عروس آسمان است و تازه خود آرایی کرده است. آن طرف تر ماه هم رنگی و جلوه ای به خود داده و مهیای جشن شب است، چه قدر چشمک زن و زیبا هستند این ناز داران شب.

بدنه: شب در سکوت مطلق است و چادرش را به سرکشیده، گاه گاهی در دور دست ها ستاره ای خاموش می شود و باور قدیمی ان است که هر ک.س در آسمان ستاره ای دارد و وقتی ستاره ای خاموش شود، عمری تمام شده است. آسمان با ان عظمت روشن است و ماه هم منتظر حلول مهتاب، می درخشد و می خواند و می رقصد، جای زهره و زحل هم خالی است و کیوان هم بی صدا از راه می رسد و من هم چنان در انتظار به آسمان می نگرم و می خوانم و خوشحالم.
اینجا زمین است ولی جلوه آسمان شب را ببین که چگونه همه جا را روشن کرده است و ما همه جا را روشن می بینم. شب است و خلوت و این زیبایی چنان همه جا را احاطه کرده که انگار زمین تازه متولد شده است. کم کم بوی صبح می آید و ماه هم به دیار دیگری می رود و من هم چراغ انتظار به دست می گیرم و برای شبی دیگر مهیا می شوم. آسمان هم چشم اندازش تغییر می کند و شبی دیگر به پایان می رسد و روزگاری جدید جلوه می کند.

نتیجه گیری: شب یکی از زیباترین جلوه های خلقت است که خداوند به زمین هدیه کرده است و من می بینم که خداوند خودش در آسمان شب دست به کار شده است و چنین تابلوی زیبایی را خلق کرده است. پس خدای زیبایی ها را شاکر باشیم و قدر نعمت هایش را بدانیم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا درباره آسمان پر ستاره شب را توصیف کنید​

مقدمه: شب و روز از چرخش زمین به دور خودش پدیدار می شوند. اما شب و آسمانش جلوه بهتری دارد و نمایش بسیار زیبا و دوست داشتنی است. هر بار که ستاره ها را می شمارم عدد کم می آید و خوابم می برد و نمی توانم به جایی برسم. هر ستاره که پرنور تر است خودنمایی بیشتری می کند.


بدنه: شب با تمام رازش از راه می رسد و من هم تلاش می کنم که آسمانش را خوب و دقیق نگاه کنم. یکی ستاره پروین است و دیگری کیوان و زحل، نمایشان زیبا و انگار با سوزنی به سی*ن*ه آسمان دوخته شده اند و منجوق آسمان هستند. دستم به ستاره ها نمی رسد و از دور، دستی و سری تکان می دهم و خوشحال می شوم.

انگار تمام زیبایی و بزرگی جهان در شب نهفته است و همه موجودات در مهمانی شب بی صدا و در سکوت حاضر شده اند. آن ستاره شمالی که در قدیم معیار اذان صبح بود را خوب نگاه کن، ستاره هایی که کم کم بی نور می شوند و خاموش را هم دیدم و با آنها خداحافظی کردم و آنها هم رفتند. کم کم آن ستاره دور دست هم از راه می رسد و خوشحالی دوچندان می شود.
آسمان هم با آن برافراشتگی و عظمت تسلیم ستاره های شب است. بی ستون است ولی برافراشته و پر از غرور، آبی و زلال و در شب سوسو زن ستاره های درخشان و پر از عشق. دفتر خاطراتم را بر می دارم و لب حوض حیاط شروع به نوشتن می کنم و برای هر کدام از ستاره ها داستانی و قصه ای که همگان بخوانند. شب به نیمه رسیده و من هم خوابم گرفته و می خواهم با ستاره ها به خواب بروم و صبح روز بعد را با آسمان روشن شروع کنم.

کم کم خودکار هم خسته می شود و بالشم از خاطره ستارگان روشن می شود و من هم با دنیای خودم به خواب می روم و این آسمان زیبا را به خدای مهربان می سپارم، تو ای مظهر زیبایی و جمال و لطف، چه در موجودات زیبا و جذاب و دوست داشتنی هستند، دب اکبر، دب اصغر، تمام ستارگانی که از کهکشان های دور به این مهمانی آمده اند را هم در مجلس شب دعوت می کنم و مهمانی را به راه می اندازیم.

نتیجه گیری: خدای مهربان تو را سپاس که همه زیبایی ها را به زمین و آسمان دادی تا انسان لذت ببرد. کاش بتوانیم قدر نعمت های فراوانی را که به ما داده ای بدانیم و لحظه لحظه تو را یاد کنیم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا درباره گذر رودخانه پایه نهم با مقدمه و نتیجه​

 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشاء درباره گذر رودخانه​

مقدمه انشا گذر رودخانه : عبور از رودخانه را خیلی دوست دارم. زیرا دیدن زیبایی های آن و صدای دلنشین رود آرامشی وصف ناپذیر را در من ایجاد می کند. رودخانه خط پایان دارد و همیشه سرزنده است و حرکت خود را متوقف نمی کند.
بدنه انشا گذر رودخانه : وقتی به زیبایی رودخانه ها و جلگه ها و جنگل ها فکر می کنم. من به این نتیجه می رسم که هیچ ک.س جز خدای بزرگ نمی تواند خالق این همه زیبایی باشد. در واقع ، خدا منحصر به فرد است و فقط او می تواند چنین طبیعتی را خلق کند.

هرچه دورتر دور رودخانه بروید ، درختان و درختچه های سرسبز بیشتری خواهید دید که زندگی و سرزندگی خود را مدیون رودخانه هستند.

صدای پرندگان و گنجشک ها همراه با صدای آب رودخانه بسیار شنیدنی است. ما باید برای حفظ زیبایی های طبیعت و محیط زیست بسیار فکر کنیم. وقتی در مسیر رودخانه با زباله هایی که توسط برخی افراد دفع می شود برخورد می کنیم بسیار ناراحت می شویم.
با این کار ، ما نه تنها به خودمان بلکه به زندگی همه موجودات زنده ای که در اطراف آن زندگی می کنند آسیب می رسانیم. بیایید در حفظ زیبایی های طبیعت کوشا باشیم.

نتیجه انشا گذر رودخانه : همه زیبایی های اطراف ما خالق خدا هستند که زیباترین است. و ما فقط می توانیم از دیدن آنها ، یادگیری و تلاش برای حفظ آنها لذت ببریم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا درباره گذر رودخانه به شیوه پرورش ذهن​

 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
مقدمه انشاء در مورد گذر رودخانه : کنار کوهی زیبا رودخانه ای وجود داشت که بسیار تنها بود. او هیچ دوستی نداشت. رودخانه به خاطر نمی آورد که چرا به هیچ ک.س و هیچ چیز اجازه نمی دهد در آن شنا کند. او تنها زندگی می کرد و به ماهی ها ، گیاهان و حیوانات اجازه نمی داد از آب او استفاده کنند.

بدنه انشاء در مورد گذر رودخانه : به همین دلیل همیشه غمگین و تنها بود. یک روز دختر کوچکی به رودخانه آمد. او یک کاسه کوچک در دست داشت که ماهی قرمز کوچکی در آن شنا می کرد. دختر بچه می خواست با پدر و مادرش از روستا به شهر برود و نمی توانست ماهی کوچک را با خود ببرد.

بنابراین تصمیم گرفت ماهی کوچک را رها کند. دختر بچه ماهی کوچکش را در آب انداخت و از او خداحافظی کرد و رفت.
ماهی ها در رودخانه بسیار تنها بودند ، زیرا هیچ حیوانی در رودخانه زندگی نمی کرد. ماهی کوچولو سعی کرد با رودخانه صحبت کند ، اما رودخانه به او اجازه ورود نداد و به او گفت از من دور بمان.
ماهی کوچک موجودی بسیار شاد بود و به این راحتی تسلیم نشد. بارها و بارها تلاش کرد ، این طرف و آن طرف شنا کرد و از آب بیرون پرید. سرانجام ، رودخانه به ماهی کوچک خندید و قلقلک داد.

نتیجه انشاء درمورد گذر رودخانه : اما حالا او می خواست ماهی با او زندگی کند ، زیرا ماهی کوچک بسیار خوشحال بود و خودش را آزاد می کرد. حالا رودخانه می خواست کمی آشفتگی را تحمل کند ، اما خوشحال باشید. همیشه دنبال پیدا کردن دوست و پر کردن تنهایی های خود باشید.
 
بالا پایین