جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط Mahi.otred با نام انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 12,680 بازدید, 630 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها
نویسنده موضوع Mahi.otred
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Mahi.otred
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا در مورد پلیس و نقش آن در جامعه​

مقدمه: روزی که در خیابان دستم از دست مادرم رها شد و ترس تمام وجودم را برداشت، شناختمش، روزی که آن سوی خیابان ساک پیرزنی را جابه جا می کرد و روزی که برای حفظ جان کودکی به تنهایی از حرکت یک خودرو جلوگیری کرد، روزی که کیف پر از پول را به صاحبش برگرداند، روزی که در زیر برف برای خودرویی زنجیر می بست. هر بار که کودکان می خواهند از مدرسه تعطیل شوند و یا ساعاتی که همه مردم در خوابند او در حال انجام وظیفه است، من می شناسمش.
بدنه: پلیس در یک جامعه نقش مهمی دارد. مردم جامعه ما به پلیس و همکارانش اعتماد دارند و آنان را امین خود می دانند و برایشان ارزش قائل هستند و به همه احترام خاص می گذارند. پلیس به عنوان حافظ و نگهبان اموال و جان مردم همواره در تلاش و کوشش است. این نهاد مقدس به عنوان حامی مردم بوده و همواره در کنار مردم از همه چیز مردم دفاع می کند.

مردی با لباسی خوش رنگ و دلی دریایی، مردی سخت معتقد که خودم با چشمم دیدم که برای ارج نهادن به جایگاه شهید وطن در حالی که چند ساعت به حالت خبردار بود، اشک می ریخت و با تمام وجودش عزا دار شهید وطن بود. پلیس را دوست می دارم چون وطنم، خاکم و قله های کشورم، چون برایم ثابت کرد که پلیس خودش به تنهایی یک کشور است و یک تنه در مقابل دشمن خواهد ایستاد.

بند چکمه هایش همیشه هموار و آماده حرکت است. خاک وطن را چون جان شیرین دوست می دارد که وطن پرستی از ایمان است، پلیس نباشد، کشور به سمت بی ثباتی می رود.
نتیجه گیری: وطن من به مردانی چون شما افتخار می کند. مردانی از جنس تلاش و مبارزه و اخلاق که در سخت ترین شرایط ملت را تنها نمی گذارند. مسیر شان در کنار مردم بوده و از درد و رنج مردم درد می شکند. پلیس را چون دست راستم، برادرم خانه و کاشانه‌ام دوست می دارم تا در اوج قله عشق و محبت در کنار مردم سختی کشیده وطنم باشی ای سردار عشق و مهر و راستی.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشاء با موضوع پلیس و مردم​

مقدمه: بارها او را در سخت ترین شرایط دیده‌ام، سرنشین خودرویی که بدحال است را جابه جا می کند. وقتی از او آدرسی می پرسی، یا جایی را بلد نیستی، هر بار که می خواهی سفری خوش داشته باشی، در جاده ماشینت خراب می شود و یا دنبال یک آدرس هستی، به نرمی و گرمی دستت را گرفته و تا مقصد می برد. اگر راه مدرسه و خانه را اشتباه رفته باشی و اگر نتوانی از خیابان عبور کنی، اگر چتر نداشته باشد و باران نفست را ببرد و اگر در راه مانده باشی، پلیس را در کنار خودت بدان.

بدنه: پلیس را چون یک نیروی قوی و استوار دوست می دارم تا کشورم با حضورش تماشایی دلخواه شود. او مجری نظم و قانون در کشور است تا دست هیچ خطاکاری به جیب مردم نرود و هیچ چشم ناپاکی جان و روح مردم را تهدید نکند، هیچ زن جوانی در خیابان گیر نامرد نیفتد و دامنش لکه دار نشود. هیچ خودرویی تخلف نکند و مردم در کنار و حوالی هم خوب و آسوده خاطر زندگی کنند.
پلیس وطن را چون فرزندم،خواهر و مادرم دوست می دارم.آنگاه که باغبان مرز وطن را نا امن می کنند و یا زمانی که در روز روشن حق مردم خورد می شود یا وقتی که هنوز همه در خواب رویایی و عمیق هستید، آن روز حضور سبزش را حس می کنید. پلیس را چون مردم چشم مراقبم تا او هم از وطنم مراقبت نماید. پلیس در سرد و گرم روزگار، در کناره پنجره صبح، خورشید را برای وطنم هدیه آورد تا دیگر کسی بی حجاب نشود به اموال و خانه مردم تعرض نکند.

پلیس وطنم نه تنها یک پلیس است، بلکه او یک دوست، پدر و رفیق خوب است. روزی هزار بار برای زنده ماندنت دعا می کنم ای افتخار وطن و دیارم. تو را با آرم مقدس و لباس زیبایت،کلاه خاصت، دل عاشقت، دستان گرمت، نگاه نافذت به مهمانی گل ها می برم تا آنها از تو استقبال کنند و تو در اوج عظمت بمانی و برای من مقدس باشی.

میدانم گاهی درد داری، می دانم حتی زن و فرزند و دختر را در راه وطن رها کرده ای اما بدان که ایمان در وطن پرستی است. تو دادرس مظلومان و همراه مردمی خدا پایدارت کند تا سالهای سال برای وطنم بمانی و بر فراز باشی.


نتیجه گیری: پلیس رکن اصلی و مورد نیاز جامعه است تا در سایه‌اش مردمی به خوبی و خوشی زندگی کنند. پلیس بودن یک شغل نیست بلکه عشق به وطن است که در ایرانیان می جوشد. احترام به پلیس واجب است مانند احترام به معلم. او مجری قانون است و همراه مردم. اگر روزی پلیس نباشد، جامعه به سمت هرج و مرج رفته و هیچ چیز سر جایش نخواهد بود و کم کم بی بند وباری رواج می یابد.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا در مورد چگونه میتوانیم یک دانش آموز موفق باشیم​

 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا با موضوع چگونه یک شاگرد موفق باشیم​

مقدمه: چراغ آینده را تو روشن کن، بگذار کلید راه روشن در دست تو جلوه کند. هر جامعه ای که بخواهد ترقی کند و کشورش را به سمت پیشرفت همه جانبه ببرد، باید افراد جامعه‌اش تلاشگر و مفید و مسئول باشند. دانش آموزانش ، معلمانش، مادرانش، مهندسان و پزشکانش، اگر دست در دست هم تلاش کنند، جامعه موفق خواهد شد.
بدنه: داشتن هدف می تواند شما را در یک مسیر خوب و عالی قرار دهد تا در این راه برای آینده خود برنامه ریزی نمایید. اگر دانش آموزان جامعه در یک خانواده خوب و مسئول تربیت شوند و به وظایف خودشان آگاه باشند و به آنها خوب عمل کنند، حتما موفق خواهند شد. یک دانش آموز در دوران تحصیل خود باید، از فرصت های طلایی کلاس و درس خوب استفاده نماید. قدر میز و نیمکت را بداند زیرا این فرصت ها خیلی سریع مانند ابر بهاری و عمر انسان تمام شده و دیگر زمانی برای جبران نخواهد بود.

اگر ارزش وقت و درس خواندن در هر شرایط را بدانید، حتما موفق خواهید شد. از بسیاری از علایق و دلبستگی های خود مانند گوشی و سیر در فضای مجازی دل کنده و بدانید که همه چیز در زندگی قابل جبران است مگر عمر رفته و زمان تحصیل که دیگر مجالی برای جبران نیست. دانش آموزان آینده سازان یک جامعه هستند که باید سرمایه گذاری زیادی از جانب خود و خانواده و مسئولان کشور روی آنها انجام شود تا نتیجه خوب و مطلوبی به دست آید.

تلاش فراوان، استفاده از تک تک ثانیه های تحصیل، معاشرت با دانش آموزان موفق و پیروز، ارتباط با افراد دلسوز و گوش دادن به مشاوره دلسوزانتان می تواند، شما را به سمت موفقیت و پیروزی راهنمایی کند. این جمله معروف را هیچ وقت فراموش نکنید که خواستن توانستن است.
نتیجه گیری : “نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود” اگر دانش آموزی دوست دارد که در راه تحصیل و زندگی موفق باشد، باید با تمام توان تلاش کند و از لحظه لحظه عمرش بهره ببرد و بداند که ثانیه های رفته عمر بازگشتی ندارند. آینده از آن کسانی است که امروز را سخت کوشیده اند.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا در مورد چگونه میتوانیم یک دانش آموز موفق باشیم کلاس پنجم و ششم​

مقدمه: اگر دوست داری دانش آموز موفقی باشی و به اهدافت برسی، ساعت زندگی و تلاشت را با خورشید کوک کن. منتظر نباش کسی از راه برسد و کمکت کن. هر صبح بند کفشت را سخت و محکم ببند و به دنبال بهترین هدف و آینده رهسپار شو چراکه افرادی موفق می شوند که دارای هدفی متعالی و بزرگ باشند. درس خواندن وظیفه توست. کوتاهی نکن و کوله پشتی ایمانت را به دوش بگیر و آن را پر از امید کن.

بدنه: اگر می خواهی یک دانش آموز موفق شوی بدان که باید در یک دستت دفتر و کتاب و لوازم درس و در دست دیگرت توکل به خدا باشد. به حاشیه و دوستان و دیگران توجهی نکن. برنامه ریزی را در راس قرار بده و چشم انداز افق دیدت را به سوی هدفت نشانه بگیر. ثانیه های عمرت را قدر بدان و از هدر دادنشان دوری کن چرا که ثانیه ها مانند یک لیوان آب در بیابان مهم و ارزشمند هستند. سری به افراد موفق بزن و از ایشان راهنمایی بگیر. معلم و پدر و مادر بهترین دلسوزانت هستند، از ایشان کمک بخواه.
کلاس درس و نیمکت مدرسه بهترین جایی است که ثانیه های طلایی عمرت را در آنجا می گذرانی، پس از لحظات ناب مدرسه برای هدفت که همان درس خواندن است استفاده کن.بدان که همیشه فرصت برای گشت و گذار و تفریح وجود دارد، اما زمان درس خواندن محدود است. بهترین دوستانت هم در روزهای سخت به دنبال اهدافشان هستند، پس کتاب و دفترت بهترین همنشینانت باشند تا به اوج قله موفقیت برسی، تا در دریای زلال و شفاف پیروزی با عشق و تندرستی تن به آب بزنی. به هر رشته ای که استعداد و علاقه داری برو و از تبلیغات دیگران متاثر مشو تا به شغل و هدف و آینده‌ات دست یابی.

نتیجه گیری: هر دانش آموزی که موفق شده و آینده خوبی نصیبش شده، در روزگار تحصیلش تلاش زیادی نموده است . از خواسته ها و تفریحاتش کم کرده و به درس و مشقش رسیده است. بدانید که خداوند هیچ زحمت و تلاشی را بی نتیجه نخواهد گذاشت. آینده روشن است اگر امروز را هدر ندهید و ثانیه‌هایش را قدر بدانید. خدا را در ثانیه های بی تکرار صدا کنید و خودتان را به او بسپارید و پویا باشید. درس، ورزش کوتاه مدت و خواب کافی شما را در رسیدن به هدفتان یاری خواهد کرد.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا در مورد جان بخشیدن به اشیا ⭕️ متن های ادبی و طنز​

 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا جان بخشیدن به اشیا کوتاه و طنز​

مقدمه: جان بخشیدن در ادبیات یک هنر است که به زیبایی نوشته کمک می کند. هربار که دلم می گیرد با کسی هم صحبت می شوم ولی بعضی سخنان را به انسانها نمی توانم بزنم، سخنانی که هم درد دارند و هم نکته، اگر به انسانها بگویم، تاوان سنگینی دارد و شاید از زبان اشیا رساتر باشد.
از زبان خودکار، خورشید، خیابان، خودرو، مدرسه، درخت و گل، همه موجوداتی که در کنارم هستند، می توانند هم صحبت من شوند و من بتوانم با ایشان درد دل کنم.

بدنه: با گل حرف می زنم و از عطر خودش می گویم. با خودکار حرف می زنم و می گویم که حرف دلم را بنویسد، درخت را خطاب قرار می دهم. آسمان را به چالش می کشم تا هم سخنم شود.با کمک این اشیا و موجودات من بهترین و زیباترین نوشته ها را برای دلم می نویسم. از زبان آنها با خودم و مردم درد دل می کنم. چه قدر اشیا بهتر از انسان درکم می کنند.

دلتنگی مرا به مسخره نمی گیرند، بازیچه دستشان نمی کنند. حرف هایم را دروغ فرض نمی کنند. از زبان اشیا که حرف می زنم و به آنها جان می دهم،کمتر اذیتم می کنند. از آینده می خواهم که با مردم حرف بزند تا بدانند چه در پیش روی دارند، با گل و گیاه و پرنده و دریا و جنگل، با همه هم سخن می شوم و از روح خودم در آنها می دمم. گاهی دردها و بلاهایی که انسانها بر سرشان می آورند را می نویسم و زمانی هم از شادی و خوشحالی که به مردم می دهند.


حرف های خوبی دارند این اشیا، بی حقه و کلک و راحت حرف می زنند و از کسی هم ترسی ندارند. قضاوت هم نمی کنند. روزی که با اشیا حرف می زنم و به آنها روح می بخشم، کمتر با بقیه درگیر می شوم، در نوشته های من خوب جا پیدا کرده اند، مرا خوب درک می کنند و حالم را خراب نمی کنند.

نتیجه گیری: ادبیات یعنی هنرمندی، اگر به هر روش و شیوه ای بتوانید نوشته های خود را جذاب و جالب کنید، خوانندگان بیشتری خواهید داشت . جان بخشیدن به اشیا یعنی رفتار و اعمال انسانها را به آنها نسبت دهیم از آنان یک موجود زنده بسازیم. از نوشتن و صحبت کردن با اشیا نترسید، برایشان بنویسید تا حالتان خوب شود.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

موضوع انشا در مورد جان بخشیدن به اشیا​

مقدمه: اگر روزی دیدی کسی حرفت را نمی شنود و یا از نوشته های تو لذت نمی برد، روش های جدید را امتحان کن، با اشیای جدید، ستاره، سبزه، دریا، آب حرف بزن و برای خودت آرامش به ارمغان بیاور. زیباترین نوشته ها را برای اشیا بنویس و به دیگران عرضه کن تا نتوانند تو را مسخره کنند. از دریا و عظمتش با خودش حرف بزن، با آسمان زیبا هم صحبت شو، ستاره ها را به مهمانی دلت دعوت کن.


بدنه: مهمانی گلها را در تالار اقاقی برپا کن و به رقصشان بخند. با هزار و یک روش نوشته هایت را عطر عشق بده. روح خدا را که در تو جاری است به دنیا ببخش، ای همه عظمت. از زمین و زمان برای بهتر شدن فهم و درک مطلبت استفاده کن. کوه و جنگل و حتی سنگ را با نوشته هایت روح بده. از آنان بخواه که ناگفته ها را برایت بگویند و تو بنویسی؟

سنگ و شن و ساحل را در یک شب مهتابی در کنار قایق آرزوها مهمان کن. از دادن روح به دیگران چیزی از تو کم نمی شود و تو راحت می توانی زبان آنها شوی، جانت را درجان اشیا گره بزن و از عشق بخواه میانداری کند و تو همچنان روح نوشته هایت از او باشد.

تاریخ را، ادبیات را، فرهنگ را هم به کمک بگیر و بنویس و بخوان و روح نوشته هایت را تا اوج پرواز بده ای معدن کمال و دانایی. با گلدان و خاک و همه موجودات هم سخن شو و دردت را بنویس و بگو و از زبان آنها همه را متحیر کن.جانی تازه به ادبیات بده و شعله نوشتن را بی انتها کن. جانت را پر رونق کن و در همه عالم بدم تا تعظیم کاینات را در مقابل خواسته هایت ببینی.
نتیجه گیری: اهل ادب و شعر برای زیباتر کردن نوشته های خودشان از هر صنعت و آرایه ای استفاده می کنند که یکی از این روشها جان بخشیدن به اشیا است. یعنی به کمک روح و هنر خودت از زبان تمامی اشیا سخن نغز بگویی و خواننده را مشتاق به خواندن کن. این نوع آرایه در میان نوشته ها تمام شاعران به وفور دیده می شود.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا در مورد عشق به خدا ❤️ با مقدمه و بدنه و نتیجه گیری​

 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا در مورد عشق به خدا​

مقدمه: خداوند انسان و گل وجودش را سرشت و از روح خودش در آن دمید تا موجودی خداگونه در زمین جانشین خداوند گردد و چه بسیار انسانهایی که در راه عشق افتادند و سرانجامشان به خدای بزرگ ختم شد. یا سختی و مشکلات فراوانی در مسیر عشق دیدند ولی برایش جانفشانی کردند.
بدنه: عشق به خداوند در ظاهر بسیار آسان است و به گفته حضرت حافظ در طول مسیر دچار سختی و مشکلات فراوان می گردد، حافظ می فرماید: اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأْساً و ناوِلْها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

یعنی عشق در هر جاو مکان اگررخ دهد ممکن است در ابتدا بسیار آسان و دست یافتنی باشد، ولی در میان مسیر رنج ها و مشقت های بسیاری رخ می دهد و انسان را دچار مراحل دشواری می کند، ولی از آنجایی که عشق یک حس زمینی نیست و به خداوند متصل می گردد، انسان همه مشکلات و موانع را در می نوردد و بسیار شاد و مفرح به وصال می اندیشد، بسیاری از عشق های زمینی زمینه رسیدن به عشق ماورایی و خدایی می گردند.

عشق به خدا در درون هر انسانی موج می زند و تنها کافی است که انسان برای پرورش این عشق قدم بردارد و خود و خدایش را بشناسد. این ما انسانها هستیم که برای رشد و کمال خویش به نیاز به یک نیروی مافوق داریم و خدای عالم از همه ک.س و همه چیز بی نیاز است. عشق به خداوند یعنی عشق به همه موجودات عالم و هر آنچه که در جهان رنگ و روی وجود دارد.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.(سعدی)

بیت فوق نشان می دهد که سعدی همه شادی و خرمی خود را از وجود حضرت حق می داند و بیان می کند که عاشق کسی است که، جهان خرم ازاوست و همه موجودات شادی و خوشی خود را از خدای بی همتا می گیرند.

عشق به خداوند یعنی همه مهر و دوستی و محبت به همه آفریده های خداوند و این عشق بی تکرار موجب رستگاری و فلاح انسان ها می گردد.


نتیجه گیری: ادعای عشق بسیار آسان است ولی اگر عاشق باشد باید مطیع باشد و تمامی مراحل سخت عشق را با میل و رغبت فراوان طی کند و منتظر هیچ پاسخی از معشوق نباشد و تمامی تلاش خود را در راه رسیدن به عشق واقعی طی کند.
 
بالا پایین