جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مطالب طنز بالا خونه ابولهول

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مطالب طنز توسط MOHAMAD با نام بالا خونه ابولهول ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 6,847 بازدید, 243 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته مطالب طنز
نام موضوع بالا خونه ابولهول
نویسنده موضوع MOHAMAD
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MOHAMAD
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
‏داداشم آخر شبا زنگ ميزد ميگفت بيداري؟بيا تو اتاقم كارت دارم
ميرفتم ميگفت برق خاموش كن،شب بخير☹️
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: DEVL
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
کرونا واسه هر کی بد بود واسه ما زشتا خوب بود
من خودم با ماسک رفتم خواستگاری هفته بعد عقدمه
کاش تا بچه دار شدنم واکسنش نیاد
 
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
مامان و بابام داشتن میزان محبوبیتشونو میسنجیدن ازم پرسیدن اگه ما بخوایم از هم جدا شیم تو دوس داری با کدوممون زندگی کنی؟
گفتم گزینه‌ی هیچکدام نداره؟
همونجا متحد شدن عین سگ زدنم
 
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
یه بارم برقا رفته بود گاز روشن نمیشد،فندکمو دراوردم زیر کتری رو روشن کنم یهو بابام از پشت پرده اومد بیرون گفت خانم دیدی گفتم فندک داره،برو بگو برقارو وصل کنن
 
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
‏بچه بودیم مامانامون مدام می‌گفتن یکم مثه بچه‌های مردم باش
بعد وسط دعوا می‌گفتن من مادرای مردم نیستما
یکی نبود بگه خب عزیزم اگر می‌خوای من بچه مردم باشم توعم مادر مردم باش
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
‏اون زمانی که تلویزیون سریال کلید اسرار رو پخش میکرد،انقد رو من تاثیر گذاشته بود که میخواستم برم از همه اونایی که بچه بودم در خونشون میزدم فرار میکردم حلالیت بگیرم
 
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
‏دیدین بعد دعوا یه سری جواب خوب یادتون میاد؟ من بعضی وقتا بخاطر اون جوابای خوب دوباره با یارو دعوا میکنم تا اونارو بگم. ولی بازم بعدش جوابای بهتر به ذهنم میرسه و دوباره...
تا به قمه کشی ختم نشه ول نمیکنم
 
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
از ارایشگاه اومدم بیرون داشتم میرفتم سمت ماشین یه فلافلی شلوغ بود سرش، تو دلم گفتم کی میره فلافل بخوره تو این وضع یهو بابام درحالی که داشت نوشابه سر میکشید ازش اومد بیرون
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
مادرم تؤ غذا زیتون سیاه حلقه حلقه کرده آقام یه لقمه خورد گفت خانوم یه واشر افتاده توی غذا.
 
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
موتوری افتاده بود دنبالم میگفت موادی سیگاری چیزی بخوای دارما گفتم ممنون من اهل اینکارا نیستم
گفت نترس بیا امتحان کن، دیگه کاسه صبرم لبریز شد بهش گفتم بابای خوبم درسته کلاه کاسکت سرته ولی لباساتو عوض نکردی تابلوعه
تا فهمید فهمیدم (بابامه ،داره امتحانم میکنه)پیاده شد به کتک زدنم
 
بالا پایین