- Jan
- 1,505
- 6,066
- مدالها
- 3
قبلنا هیچ وقت به نوشتن فکر نمیکردم در حالی که انشاهام تک بودن تو مسابقات داستان نویسی و انشا نویسی اول میشدم وقتایی که ناراحت و دلگیر میشدم برا خودم تو برگه دلنوشته مینوشتم که دوستام ازم میگرفتن خوششون میاومد کلاس هشتم که بودم یه داستان دو صفحهای نوشتم ولی به نویسنده شدن اصلا فکر نمیکردم تا اینکه یکی از دبیران ادبیات گفت دلنوشته بنویسید و ده دقیقه آخر بخونیدش و این شد یک جرقه شگفتی و تعجب و تشویق معلم رو که میدیدم خوش حال میشدم ولی ازدواج کردم و نشد بچه دار شدم و بعد یک مدت نوشتن شد ملاکم کانال زدم برا خودم و آنلاین نوشتم کمکم وارد انجمن شدم و یکی از رمانام رو منتشر کردم و الانم به این مرحله رسیدم و امیدوارم بهتر بشم و بالاتر هم برم