جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

همگانی به وقت شعر ♡

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط reihaneh ♡ با نام به وقت شعر ♡ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 12,871 بازدید, 479 پاسخ و 16 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع به وقت شعر ♡
نویسنده موضوع reihaneh ♡
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط کیـانـا.T

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
657
5,016
مدال‌ها
2
من همان رودم که بهر دیدنت مرداب شد
ماه من! بس کن ندیدن های بی اندازه را

دل فرو می ریزد و تنها تماشا می کنم
مثل سربازی سقوط آخرین دروازه را





حسین دهلوی
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,779
مدال‌ها
7
من زخمهاے بی‌نظیرے به تن دارمـ
اما تو مهـــربان ترینشان بودی
عمیق ترینشان ،عزیزترین شان
بعد از تو آدمـ ها
تنها خراش‌هاے ڪوچڪے بودند
بر پوستمـ ڪه هیچ ڪدامشان
به پاے تو نرسیدند
به قلبمـ نرسیدند
بعد از تو آدمـ ها
تنها خراش‌هاے ڪوچڪے بودند
ڪه تو را از یادمـ ببرند، اما نبردند
تو بعد از هر زخمـ تازه‌اے
دوباره باز می‌گردی
و هر بار عزیزتر از پیش
هر بار عمیق تر....

غادة‌السمان
 

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
657
5,016
مدال‌ها
2
می‌ترسم!
آنگاه که بیش از حد
در آینه‌ی شکسته
خیره می‌شوم !
شاید،
چرا که ،آینه‌های شکسته
انعکاسی است
از چهره‌های واقعی ِدرون ما!
گویی امروز ،
زمانه‌ی چیزهای درهم شکسته است!

غاده سمان​

 

روژان

سطح
0
 
همیار سرپرست فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
همیار فرهنگ و هنر
ناظر آزمایشی
ناظر ادبیات
گوینده آزمایشی
فعال انجمن
Aug
1,522
3,961
مدال‌ها
2
می‌روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر به در می‌آرد، پس به سمت گل تنهایی می‌پیچی.

دو قدم مانده به گل، پای فواره جاوید اساطیر زمین می‌مانی و تو را ترسی شفاف فرا می‌گیرد.

در صمیمیت سیال فضا، خش‌خشی می‌شنوی:
کودکی می‌بینی رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور

و از او می‌پرسی...

خانه دوست کجاست.

« سهراب سپهری »
 

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
657
5,016
مدال‌ها
2
بیدار شدم با قطعه‌ای رؤیا در کف،
و ندانستم با آن چه کنم.
پس به دنبال قطعه‌ای بیداری گشتم
تا آن را لباسِ قطعه‌رؤیا کنم،
اما قطعه‌رؤیا دیگر آن‌جا نبود.
حال قطعه‌ای بیداری در کف دارم
و نمی‌دانم با آن چه کنم.
مگر آن‌که دستانی دیگر بیابم
که بتوانند با آن به درونِ رؤیا درآیند.

روبرتو خوارز
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,779
مدال‌ها
7
هنر آسانیِ پیوستن باران به دریا نیست

خوشا رودی که ره‌ پیمود و جان‌ فرسود و دریا شد...

هادی محمدحسنی
 

روژان

سطح
0
 
همیار سرپرست فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
همیار فرهنگ و هنر
ناظر آزمایشی
ناظر ادبیات
گوینده آزمایشی
فعال انجمن
Aug
1,522
3,961
مدال‌ها
2
در نهانخانه‌ی جانم
گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت، دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت

«فریدون مشیری»
 
بالا پایین