- Sep
- 204
- 901
- مدالها
- 1
قیافه حق به جانبی گرفتم و گفتم:
- میگم کدوم باشگاه میری؟
یه ابروش از تعجب پرید بالا که گفتم:
- به نظرم دیگه نرو. قشنگ بوقیده به هیکلت. به هر ک.س و ناکسی که نباید اعتماد کرد. من الان که دقت کردم فهمیدم سمت چپت گنده تر از سمت راستته.
- نه بابا. خودت تنهایی به این نتیجه رسیدی یا کسی کمکت کرد؟
- خودم به تنهایی. حالا بریم سربحث تشکر و قدردانی.
- خیلی پرویی تو.
- میدونم. همه میگن.
- ولی فراموش نکن کجایی کوچولو. اینجا رو با کاخ بابات اشتباه نگیر. تو فقط کلفت منی.
با این حرفش تموم اعتماد به نفسم خرد شد
یه بغضی گلوم و چنگ زد
رایان ادامه داد.
- برام مهم نیست که بابات کدوم خره. اینجا من اربابم. من همه کارم. من رئیسم. و تو باید به حرف من گوش کنی. جلوی پای من خم و راست بشی. چون من اربابتم.
کنترل اشکام دیگه دست خودم نبود.
و قطره قطره گونه هام و خیس کردن.
همینطور که اشک میریختم گفتم:
- تو ارباب من نیستی.
و بعد بدون هیچ حرفی از اتاق زدم بیرون فقط اشک میریختم و میدویدم
میخواستم از این آدم دور بشم.
پله ها رو یکی یکی میومدم پایین که پایین پله ها سیاوش دیدم.
انقدر حالم بد بود که هیچی برام مهم نبود و خودم تو بغل سیاوش انداختم.
- میگم کدوم باشگاه میری؟
یه ابروش از تعجب پرید بالا که گفتم:
- به نظرم دیگه نرو. قشنگ بوقیده به هیکلت. به هر ک.س و ناکسی که نباید اعتماد کرد. من الان که دقت کردم فهمیدم سمت چپت گنده تر از سمت راستته.
- نه بابا. خودت تنهایی به این نتیجه رسیدی یا کسی کمکت کرد؟
- خودم به تنهایی. حالا بریم سربحث تشکر و قدردانی.
- خیلی پرویی تو.
- میدونم. همه میگن.
- ولی فراموش نکن کجایی کوچولو. اینجا رو با کاخ بابات اشتباه نگیر. تو فقط کلفت منی.
با این حرفش تموم اعتماد به نفسم خرد شد
یه بغضی گلوم و چنگ زد
رایان ادامه داد.
- برام مهم نیست که بابات کدوم خره. اینجا من اربابم. من همه کارم. من رئیسم. و تو باید به حرف من گوش کنی. جلوی پای من خم و راست بشی. چون من اربابتم.
کنترل اشکام دیگه دست خودم نبود.
و قطره قطره گونه هام و خیس کردن.
همینطور که اشک میریختم گفتم:
- تو ارباب من نیستی.
و بعد بدون هیچ حرفی از اتاق زدم بیرون فقط اشک میریختم و میدویدم
میخواستم از این آدم دور بشم.
پله ها رو یکی یکی میومدم پایین که پایین پله ها سیاوش دیدم.
انقدر حالم بد بود که هیچی برام مهم نبود و خودم تو بغل سیاوش انداختم.