مجموعه اشعار حاجب شیرازی

[DELARAM]

طبیبی نخواهد دوائی نجوید

کسی کو به جان عیب و علت ندارد

مده پند گر عاقل هستی به جاهل

که جاهل بجز جهل و غفلت ندارد

خرد گوهری گوهرت را به قیمت

خزف نزد ک.س قدر و قیمت ندارد

 

[DELARAM]

نخواهد اگر منکر ابیات ما را

سلامت نخواهد سعادت ندارد

ز «حاجب » زر و سم هرگز نبینی

که گنجی به از کنج عزلت ندارد

 

[DELARAM]

ای آیت مهر، وی معنی داد

ایزد ز کرم داد همه داد

از، زلف و رخت پیدا و عیان

هم صبح امید هم شام مراد

ای عمر ابد با عمر تو کم

چون صبح ازل در عهد تو داد

 

[DELARAM]

گرگ اجل است صیاد امل

در گله تو این گرگ مباد

عزم تو نهاد بنیاد جمال

ای پاک سرشت وی نیک نهاد

ای مادر دهر بعد از تو عقیم

کز مادر دهر ک.س چون تو نزاد

«حاجب » به جهان ک.س غیر تو نیست

آسوده و خوش دانا دل و راد

 

[DELARAM]

در، بند توام ای بت تجریش به دربند

بخرام به دربند ببین خسته در، بند

انگشت تو، بر قفل مهمات کلید است

زان باز بود، بر رخ تو، هر درو دربند

از فیض تو تجریش و جماران و دزاشیب

بهتر بود از بلخ و بخارا، و سمرقند

 

[DELARAM]

فیض ارطلبی در، ره روحانی ما آی

با روح خدا، تاکه شود، روح تو پیوند

کاهی اگر از کوه وقار تو بسنجد

زانو، بر آن کاه زند کوه دماوند

ور، نام تو، بر سی*ن*ه الوند نویسند

هر صبح کند سجده دماوند به الوند

 

[DELARAM]

گر نور خدا تافت به تصدیق تو در طور

بگذشت ز البرز و دماوند خداوند

بگذر سوی پس قلعه فضول ار بگذارد

تا شاه نداند تو کجائی و چه و چند

 

[DELARAM]

از قلهک و زرگنده گذر سوی خلد زیر

ور چنده دروس نگر خرم و خورسند

«حاجب » پی سیر است همه ساله به شمران

دروازه به دروازه و دربند به دربند

 

[DELARAM]

شاهدان کار تموچین کرده‌اند

ره به تبت رخنه در چین کرده‌اند

چین و ژاپن تبت و تاتار، را

مشک با راز، زلف پرچین کرده‌اند

کرد گلزار عذار از خط سبز

چشم بد، را خوب برچین کرده‌اند

 

[DELARAM]

لادن و عود و عبیر و مشک‌بان

در میان هر عرقچین کرده‌اند

زلف را، در دست بهر صید دل

چون کمند رستمی چین کرده‌اند

بهر قربانی ره مشروطه را

در صف عشاق گلچین کرده‌اند