با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!چه ساده از دست دادم آدمی را که ساده به دست آورده بودم:))نمیدونم الان کجاست،کسی کنارش هست یا نه؛اما من که خوب میدونم اندازه ای که دل و روحم کنارش بود کنار خودم نبود....چه ساده از دستش دادم...
اینکه فکر کنن بی احساسی خیلی بهتر از اینه که زندگیتو وقف آدمایی بکنی که همیشه همه چیز رو به تو ترجیح میدن.انقدر بقیه انسانها رو دوست دارم و حواسم به افراد نزدیک و دور زندگیم هست که هرکاری بتونم براشون انجام میدم که دیگه الان بقیه فکر میکنن وظیفمه! پس من هم تظاهر کردم دیگه برام مهم نیستن. و اونا بهم انگ بیاحساس بودن چسبوندن🙂
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک