- Aug
- 6,330
- 46,990
- مدالها
- 23
با این حال ، قلب او بر داشتن آن هیولا متمرکز شده بود ، و نمی توانست آن را رها کند. او فکر کرد ما می توانیم با آن یک لبنیات راه اندازی کنیم ، و از من خواست تا به آن شیر بدهم. اما نمی خواهم ؛ خیلی ریسک پذیر بود نزدیکی درست نبود و به هر حال ما نردبان نداشتیم. سپس او می خواست سوار آن شود و به مناظر نگاه کند. سی یا چهل پا از دم آن روی زمین افتاده بود ، مانند یک درخت افتاده ، و فکر می کرد می تواند از آن بالا برود ، اما اشتباه کرد. وقتی به محل شیب دار رسید خیلی نرم بود و پایین آمد و خودش را اذیت می کرد اما برای من.
الان راضی بود؟ نه. هیچ چیز جز تظاهرات او را راضی نمی کند. نظریه های آزمایش نشده در خط او نیست و او آنها را نخواهد داشت. این روحیه خوبی است ، من آن را قبول دارم. مرا جذب می کند ؛ من تأثیر آن را احساس می کنم ؛ اگر من بیشتر با او بودم فکر می کنم باید آن را خودم بپذیرم. خوب ، یک نظریه در مورد این عظمت باقی مانده بود: او فکر می کرد که اگر بتوانیم آن را رام کنیم و با او دوستانه رفتار کنیم ، می توانیم در رودخانه بایستیم و از او برای پل استفاده کنیم. معلوم شد که او در حال حاضر به اندازه کافی اهلی بوده است - حداقل تا آنجا که به او مربوط بود - بنابراین او نظریه خود را امتحان کرد ، اما این شکست خورد: هر بار که او را به درستی در رودخانه قرار می داد و برای عبور از روی ساحل می رفت ، او می آمد بیرون رفت و مثل کوه حیوان خانگی او را دنبال کرد. مثل بقیه حیوانات. همه آنها این کار را می کنند.
سه شنبه - چهارشنبه - پنجشنبه - و امروز: همه بدون اینکه او را ببینم. تنهایی طولانی است ؛ با این وجود ، تنها بودن بهتر از ناخواسته است.
الان راضی بود؟ نه. هیچ چیز جز تظاهرات او را راضی نمی کند. نظریه های آزمایش نشده در خط او نیست و او آنها را نخواهد داشت. این روحیه خوبی است ، من آن را قبول دارم. مرا جذب می کند ؛ من تأثیر آن را احساس می کنم ؛ اگر من بیشتر با او بودم فکر می کنم باید آن را خودم بپذیرم. خوب ، یک نظریه در مورد این عظمت باقی مانده بود: او فکر می کرد که اگر بتوانیم آن را رام کنیم و با او دوستانه رفتار کنیم ، می توانیم در رودخانه بایستیم و از او برای پل استفاده کنیم. معلوم شد که او در حال حاضر به اندازه کافی اهلی بوده است - حداقل تا آنجا که به او مربوط بود - بنابراین او نظریه خود را امتحان کرد ، اما این شکست خورد: هر بار که او را به درستی در رودخانه قرار می داد و برای عبور از روی ساحل می رفت ، او می آمد بیرون رفت و مثل کوه حیوان خانگی او را دنبال کرد. مثل بقیه حیوانات. همه آنها این کار را می کنند.
سه شنبه - چهارشنبه - پنجشنبه - و امروز: همه بدون اینکه او را ببینم. تنهایی طولانی است ؛ با این وجود ، تنها بودن بهتر از ناخواسته است.
آخرین ویرایش: