فایل شده [خسته ام] اثر «mobina_T _ وانیا کاربر انجمن رمان بوک»

[شاید هیچکس]

....
تو بگو مس.ت منم ، عاشق بی‌دست منم
تو بگو باغ تویی ، سوسن سر مس.ت منم
تو نسیم و سحر و هر چه خسی هست منم
تو فروغ و ازل و باده و تردست منم
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
نو بهارم یاد از آن عهد جوانی می‌کند
بی‌قرارم ، یار من نامهربانی می‌کند
این دل سرگشته دائم خوش زبانی می‌کند
داستان عشق خود را یکّه خوانی می‌کند
.....
​

 

[شاید هیچکس]

....
ای شب شیدایی و ای جام می
چشم به درگاه تو بستن ز کی ؟
من زده‌ام آه به دالان نی
ریخت بنای دلم از بند و پی
.....
​

 

[شاید هیچکس]

....
خداوندا گرفتارم نفرما
تنم تب دار و بیمارم نفرما
دلم را در دل یارم نفرما
مرا درد و بسی خوارم نفرما
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
تو بگو با دل خسته چه کنم
سر این قلب شکسته چه کنم
و از این عشق که رفته چه کنم
سر این بغض گرفته چه کنم
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
بارالها رحمتی سرشار ده
دردمندیم و سری هوشیار ده
مرحمی بر این دل بیمار ده
عاشقی را بر تن تب دار ده
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
سوخت در این خانه دگر جان من
رفته دل و بُرده سر و جان من
رفت و از آن طوطی شیرین سخن
هست غمی در دل بی‌جان من
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
مس.تان خرابات چو مرغانِ کر اند
آشفته و دیوانه به هر سو نگرند
عمری به خیالات باطل گذرند
انگار ز معشوقه ی خود بی‌خبرند
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
خانه اگر بود بعد تو آوار شد
فاصله بعد تو چو دیوار شد
ترس چو آمد به در خانه‌ام
میکده‌ام یک شبه چون غار شد
.....
​

 

[شاید هیچکس]

....
زندگی بازیچه‌ی افکار ماست
سازش اما پادزهری پر بهاست
اندکی از حرف خود کوته بیا
این دو روز زندگی روزی فناست
.....

​