فایل شده [خسته ام] اثر «mobina_T _ وانیا کاربر انجمن رمان بوک»

[شاید هیچکس]

....
آنچه را اکنون تو خواهی هیچ در بازار نیست
فرق روز و شب اگر دانی ، بساط و بار نیست
زندگی را اندکی آسان بگیری رفته ای
سخت هم باشد برایت ، چاره ای در کار نیست
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
چون ش.راب تازه بی‌ارزش نباش
پای نا اهلی ؛ تو رسوایش نباش
سفره‌ی رنگین دل گسترده است
سرکشی گر می‌کند پایش نباش
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
موج دریا به نظر باز تلاطم دارد
اشک چشم من بیچاره تهاجم دارد
بعد ویرانگی از دیدن روی تو نفس ،
چه کسی در دل خود میل به مردم دارد
.....
​

 

[شاید هیچکس]

....
چو درویش و به مسکینم که بر مشتت نظر دارم
به دیدار رخ ماهت در این وادی گذر دارم
بیا ساقی که من بی‌تو ز خوبی‌ها حذر دارم
من مفلوک و سرگشته برایت دردسر دارم
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
خورشید به دیدار تو امشب ز در آید
این غصه ز رخسار تو آری به سر آید
گیسوی و نگاه تو در آورده نفس‌ها
مهتاب به زیبایی تو خون جگر آید
..‌..‌.

​

 

[شاید هیچکس]

....
خون گریه می‌کند سحاب
پُر گَشته دریا از حباب
رسوا نکن حال مرا
بعد از تو می‌بینم سراب
.....
​

 

[شاید هیچکس]

....
من این تن را به دریا ها نشُستم
خیالم را به سودا ها نگفتم
چو گَردی بر دل بادی گذشتی
من این غم را ز هجرانت نرُفتم
.....
​

 

[شاید هیچکس]

....
فریاد رس شام وداعی داری
از یاد ببر تو هر چه کم پنداری
ای آدم غره بعد از این گستاخی
حیرانم از این که ادعایی داری
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
بعد از تو از تن من ، صد شعله پر ز خون شد
گویی که در گل سرخ ، چون اشک تیره گون شد
در تیره‌ی شب اما ، دنبال سایه گشتم
عشقت به چهره ماه ، انگار آب و دون شد
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
از محفل اطبا ، عمری گذر نکردم
تا نرگس تو دیدم ، دردی اضافه کردم
اندوه از دل من ؛ از شامگاه پر غم
دیدی گذر نکردم ؟ دیدی گذر نکردم ؟
.....​