فایل شده [خسته ام] اثر «mobina_T _ وانیا کاربر انجمن رمان بوک»

[شاید هیچکس]

...
امشب این درد مرا وه که زمین گیر بکرد
چکه اشک گوشه چشمم بار دیگر دیر کرد
غصه‌ی این دل چو آمد یاد من در شامگاه
جان من، جانان من این خسته دل را پیر کرد
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
درد من امشب تمامش نیست شد
اشک من در خامُشی لبریز شد
خسته از هر حال و احوال زمین
روح من در آسمان‌ها نیست شد
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
دلگیرم از زمانه
بی‌رحمی شبانه
ترس از سکوت خانه
من در پی میخانه
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
صنما ، فکر تو دیوانه و مجنونم کرد
غم و اندوه نبودت، شیشه در خونم کرد
یک نظر کرد دلت لیک اسیرت گشتم
چاره‌ای نیست ولی یک شبه افسونم کرد
.....
​

 

[شاید هیچکس]

....
شعر می‌گویم ولی در شعرهایم هیچ نیست
در مسیر رفتنم، جاده‌ها پر پیچ نیست
هر زمان را امتحان کردم ولی کاری نشد
مرگ من در پیش تو یک سکه را هم بیش نیست
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
ای که در وصلت چو عالم آرزوست
قبله‌گاه و کعبه حضرت دوست
خانه‌ات روشن کن و عشقی گزین
ملکت از آن است و عشقت بهر اوست
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
بید مجنون‌ گر سرش افتاده است
از غم معشوق خود آشفته است
این سخن از بهر پندم گوش دار
آن که مجنون گشته اکنون مرده است
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
تو پریشان بودی
و چه افشان بودی
من چه می‌دانستم
تو ز خوبان بودی
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
حسرت شب‌های پیش و لحظه‌های بی‌غمی
در نبودت سخت و سردم ای که تو روح منی
ناگهان با من شدی ناآشنا در شهر عشق
من فدایت خاک پایت چون تو جان این تنی
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
ای که صد شعله زدی بر دامن این مرغزار
پای اعمالت بمان یک شعله را با خویش دار
ترک غم کردن ز اعمال نکوهش کرده‌هاست
ای که جانم می‌دهی ، یک جان من در پیش دار
.....​