جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار خواجوی کرمانی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط SETAREH_M با نام خواجوی کرمانی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 8,062 بازدید, 300 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع خواجوی کرمانی
نویسنده موضوع SETAREH_M
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,322
46,937
مدال‌ها
23
طلع الصبح من وراء حجاب
عجلو بالرحیل یا اصحاب


کوس رحلت زدند و منتظران
بر سر راه میکنند شتاب


وقت کوچست و کرده مهجوران
خاک ره را بخون دیده خضاب


نور شمعست یا فروغ جبین
می‌نمایند مه رخان ز نقاب


ناقه بگذشت و تشنگان در بند
کاروان رفت و خستگان در خواب


من چنان بیخودم که بانگ جرس
هست در گوش من خروش رباب


جگرم تشنه و منازل دوست
از سرشکم فتاده بر سر آب


کنم از خون دل بروز وداع
دامن کوه پر عقیق مذاب


هر دم از کوچگه ندا خیزد
کی رفیق از طریق روی متاب


بر نشستند همرهان برخیز
باد بستند دوستان دریاب


هیچ دانسته‌ئی که دوزخ چیست
دل بریان و داغ هجر عذاب


از مغیلان چگونه اندیشد
هر که سازد نهالی از سنجاب


بر فشان طره‌ای مه محمل
تا برآید ز تیره شب مهتاب


دل خواجو ز تاب هجر بسوخت
مکن آتش که او نیارد تاب
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,322
46,937
مدال‌ها
23
دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب
تا روز نخفتیم من و شمع جگرتاب


از دست دل سوخته و دیده خونبار
یک لحظه نبودیم جدا ز آتش و از آب


من در نظرش سوختمی ز آتش سی*ن*ه
و او ساختی از بهر من سوخته جلاب


از بسکه فشاندیم در از چشم گهرریز
شد صحن گلستان صدف لؤلؤی خوشاب


در پاش فکندم سرشوریده از آنروی
کو بود که میسوخت دلش برمن از اصحاب


یاران بخور و خواب بسر برده همه شب
وان سوخته فارغ ز خور و چشم من از خواب


او خون جگر خورده و من خون‌دل ریش
او می به قدح داده و من دل به می ناب


او بر سر من اشک فشان گشته چو باران
و افتاده من دلشده از دیده بغرقاب


من باغم دل ساخته و سوخته در تب
و او از دم دود من دلسوخته در تاب


چون دید که خون دلم از دیده روان بود
میداد روان شربتم از اشک چو عناب


جز شمع جگر سوز که شد همدم خواجو
ک.س نیست که او را خبری باشد از این باب
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,322
46,937
مدال‌ها
23
ای خط سبز تو همچون برگ نیلوفر در آب
قند مصر از شور یاقوت تو چون شکر در آب


عنبرین خطت که چون مشک سیه بر آتشست
مینماید گرد آتش گردی از عنبردرآب


بر گل خودروی رویت کبروی حسن از اوست
سبزهٔ سیراب را بنگر چو نیلوفر در آب


تا بر آب افکند زلفت چنبر از سیلاب چشم
پیکرم بین غرقه در خونست چون چنبر در آب


مردم دریا نیندیشد ز طوفان زان سبب
مردم چشمم فرو بردست دایم سر در آب


گر چه زر در خاک میجویم که از خاکست زر
روی زردم بین در آب دیده همچون زر در آب


عیب مجنون گو مکن لیلی که شرط عقل نیست
گر نداند حال دردش گو برو بنگر در آب


کشتیی برخشک میرانیم در دریای عشق
وین تن خاکی ز چشم افتاده چون لنگر در آب


چون بنوک خامه خواجو شرح مشتاقی دهد
چشم خونبارش دراندازد روان دفتر در آب
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,322
46,937
مدال‌ها
23
ساقی سیمبر بیار شراب
مطرب خوش نوا بساز رباب


مسـ*ـت عشقیم عیب ما مکنید
فاتقوا الله یا اولی الالباب


عقل چون دید اهل میکده را
گفت طوبی لهم و حسن مب


بی گل روی او چرا یکدم
نشود چشم من تهی ز گلاب


همچو خالش که دید در بستان
باغبانی نشسته بر سر آب


چشم او جز بخواب نتوان دید
گر چه بی او خیال باشد خواب


لب و گفتار و زلف و عارض اوست
باده و شکر و شب و مهتاب


همچو چشمش کسی نشان ندهد
جادوئی مسـ*ـت خفته در محراب


در غریبی شکسته شد خواجو
آن غریب شکسته را دریاب
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,322
46,937
مدال‌ها
23
ای جان من به یاد لبت تشنه بر شراب
هر دم بجام لعل لبت تشنه‌تر شراب


در ده قدح که مردم چشمم نشسته است
در آرزوی نرگس مسـ*ـت تو در شراب


ما را ز جام باده لعلت گریز نیست
آری مراد مسـ*ـت نباشد مگر شراب


بر من بخاک پات که مانند آتشست
گر آب میخورم بهوایت وگر شراب


هر دم که در دلم گذرد نیش غمزه‌ات
گردد ز غصه بردل من نیشتر شراب


در گردش آرم جام طرب تا مرا دمی
از گردش زمانه کند بیخبر شراب


هر دم بروی زرد فرو ریزدم سرشک
چشمم نگر که میدهد از جام زر شراب


خواجو ز بسکه جام میش یاد میکنی
در جان می پرست تو کردست اثر شراب


بازا بغربت از می و مستی که نزد عقل
بر خستگان غریب بود در سفر شراب
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,322
46,937
مدال‌ها
23
هر که در عهد ازل مسـ*ـت شد از جام شراب
سر ببالین ابد باز نهد مسـ*ـت وخراب


بیدلان را رخ زیبا ننمائی به چه وجه
عاشقانرا ز در خویش برانی ز چه باب


می پرستان همه مخمور و عقیقت همه می
عالمی مرده ز بی آبی و عالم همه آب


سر کوی خط و قدت چمن و سنبل و سرو
سمن و عارض و لعلت شکر و جام شراب


دل ما بی لب لعل تو ندارد ذوقی
همه دانند که باشد ز نمک ذوق کباب


هر که درآتش سودای تو امروز بسوخت
ظاهر آنست که فردا بود ایمن ز عذاب


گر چه نقش تو خیالیست که نتوان دیدن
همه شب چشم توام مسـ*ـت نمایند بخواب


ترشود دم به دمم خرقه ز خون دل ریش
زانک رسمست که برجامه فشانند گلاب


پیر گشتی بجوانی و همانی خواجو
دو سه روزی دگر ایام بقا را دریاب
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,322
46,937
مدال‌ها
23
ای لب میگون تو هم شکر و هم شراب
وی دل پر خون من هم نمک و هم کباب


خط و لب دلکشت طوطی و شکر ستان
زلف و رخ مهوشت تیره شب و ماهتاب


موی تو و شخص من پر کره و پر شکن
چشم تو و بخت من مسـ*ـت می و مسـ*ـت خواب


گر تو بتیغم زنی کز نظرم دور شو
سایه نگردد جدا ذره‌ئی از آفتاب


لعل تو در چشم من باده بود در قدح
مهر تو در جان من گنج بود در خراب


صعب‌تر از درد من در غم هجران او
دوزخیانرا بحشر هیچ نباشد عذاب


ای تن اگر بیدلی سر ز کمندش مپیچ
وی دل اگر عاشقی روی ز مهرش متاب


لعبت چشمم دمی دور نگردد ز اشک
زانکه نگیرد کنار مردم دریا ز آب


روی ز خواجو مپوش ورنه برآرد خروش
بردر دستور شرق آصف گردون جناب
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,322
46,937
مدال‌ها
23
من مستم و دل خراب جان تشنه و ساغر آب
برخیز و بده شراب بنشین و بزن رباب


ای سام تو بر سحر وی شور تو در شکر
در سنبله‌ات قمر در عقربت آفتاب


برمشک مزن گره برآب مکش ز ره
یا ترک خطا بده یا روی ز ما متاب


در بر رخ ما مبند بر گریهٔ ما مخند
بگشای ز مه کمند بردار ز رخ نقاب


من بنده‌ام و تو شاه من ابر سیه تو ماه
من آه زنم تو راه من ناله کنم تو خواب


ای فتنهٔ صبح‌خیز! آمد گه صبح، خیز!
درجام عقیق ریز آن بادهٔ لعل ناب


آمد گه طوف و گشت بخرام بسوی دشت
چون دور بقا گذشت بگذر ز ره عتاب


عطار چمن صباست پیراهن گل قباست
تقوی و ورع خطاست مستی و طرب صواب


دردی کش ازین سپس وندیشه مکن ز ک.س
فرصت شمر این نفس با همنفسان شراب


خواجو می ناب خواه چون تشنه‌ئی آب خواه
از دیده شراب خواه وز گوشهٔ دل کباب
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,322
46,937
مدال‌ها
23
دیشب درآمد آن بت مه روی شب نقاب
بر مه کشید چنبر و درشب فکند تاب


رخسارش آتش و دل بیچارگان سپند
لعل لبش می و جگر خستگان کباب


برمشتری کشیده ز مشک سیه کمان
برآفتاب بسته ز ریحان تر طناب


در بر قبای شامی پیروزه گون چو ماه
بر سر کلاه شمعی زرکش چو آفتاب


آتشن گرفته آب رخ وی ز تاب می
آبش نهان در آتش و آتش عیان ز آب


هم شمع برفروخته از چهره هم چراغ
هم نقل ریخته ز لب لعل و هم شراب


بنهاده دام بر مه تابان ز عود خام
و افکنده دانه برگل سوری ز مشک ناب


میزد گلاله بر گل و هر لحظه می‌شکست
برمن بعشوه گوشهٔ بادام نیم خواب


از راه طنز گفت که خواجو چرا برفت
گفتم ز غصه گفت ذهابا بلا ایاب
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,322
46,937
مدال‌ها
23
ای کرده ماه را از تیره شب نقاب
در شب فکنده چین بر مه فکنده تاب


مشک است یا خط است یا شام شب نمای
ماه است یا رخ است یا صبح شب نقاب


با سرو قامتت شمشاد گو مروی
با ماه طلعت خورشید گو متاب


ای برده آب من زان لعل آبدار
وی بسته خواب من زان چشم نیم‌خواب


چون آتش رخت برد آبروی من
زان آب آتشی بر آتشم زن آب


زلف تو بر رخت شام است برسحر
عشق تو در دلم گنج است در خراب


ای سرو سیمتن صبح است در فکن
در جام آبگون آن آتش مذاب


خادم! بسوز عود، مطرب! بساز چنگ،
بلبل! بزن نوا، ساقی! بده شراب


صوفی چو صافئی درد مغان بنوش
خواجو چو عارفی روی از بتان متاب
 
بالا پایین