جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی داستان نویسی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط Melina Whirlwind با نام داستان نویسی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 4,031 بازدید, 188 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع داستان نویسی
نویسنده موضوع Melina Whirlwind
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهال رادان

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
شخصیت


حتما می دانید که منظور، شخصیت هایی باورپذیر است که می توان با آن ها همذات پنداری کرد. «شخصیت اصلی» در اغلب آثار، «پروتاگونیست» است که با نام هایی همچون «نقش اول» یا «قهرمان» نیز شناخته می شود. «پروتاگونیست ها» باید ویژگی های مشخصی داشته باشند، از جمله نقص های جبران پذیر، خصوصیات قهرمانانه که در نقاط اوج داستان بروز می کند، و قوس یا کمانِ شخصیتی که مسیر تغییرات رفتاری آن ها را نشان می دهد.

به خاطر داشته باشید که نباید شخصیت قهرمان خود را کامل و بی نقص خلق کنید، چرا که بی نقص بودن در داستان ها، برای مخاطبین کسالت آور خواهد بود. علاوه بر این، داستان شما به یک «آنتاگونیست» یا شخصیت شرور نیز نیاز دارد. شخصیت شرور باید درست به اندازه ی قهرمان، چندوجهی و هیجان انگیز جلوه کند و انگیزه ها و دلایلی آشکار و توجیه پذیر برای کارهایش داشته باشد. به خاطر داشته باشید که شخصیت های شرور، خود را شرور در نظر نمی گیرند و اغلب تصور می کنند که حق با آن ها است!

در مورد هر کدام از شخصیت هایی که خلق می کنید، این سوالات را بپرسید: آن ها چه می خواهند؟ چه کسانی یا چیزهایی مانع آن ها برای رسیدن به هدف شده اند؟ آن ها چه کاری برای از میان برداشتن مانع انجام خواهند داد؟ شخصیت ها هرچه با چالش های بیشتری مواجه شوند، عمق و ابعاد بیشتری پیدا می کنند. درست مانند زندگی واقعی، سخت ترین چالش ها، بزرگترین دگرگونی ها را رقم می زنند
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
زمینه


این عنصر، جنبه هایی همچون زمان و مکان رقم خوردن رویدادها را مشخص می کند اما همچنین باید اطلاعاتی درباره ی فضا و اتمسفر حاکم بر داستان را نیز در خود داشته باشد. نویسنده باید تحقیقات کاملی را درباره ی «زمینه ی» اثر خود به انجام رسانده باشد. اما به خاطر داشته باشید، یکی از بزرگترین اشتباهاتی که نویسندگان نوپا مرتکب می شوند، این است که احساس می کنند باید داستان را با توصیف «زمینه» آغاز کنند. این عنصر اهمیت زیادی دارد اما پرداخت بیش از اندازه به آن، به خصوص در آغاز، فقط باعث کسالت مخاطبین خواهد شد. به جای توصیف «زمینه»، آن را به شکلی نامحسوس در لایه ای زیر سطح رویدادها به مخاطبین نشان دهید. به این صورت، وقتی مخاطبین درگیر رویدادها، دیالوگ ها، تنش و کشمکش داستان هستند، به شکلی تدریجی «زمینه» و فضای جهان خیالی شما را در ذهن خود شکل می دهند.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
نقطه نظر


برای مشخص کردن «نقطه نظر» یا «دیدگاه» داستان، باید تصمیم بگیرید که می خواهید چه «صدایی» یا «دوربینی» داستان شما را روایت کند. مخاطبین همه چیز را از طریق دیدگاه این شخصیت تجربه می کنند: چیزی که این شخصیت می بیند، می شنود، لمس می کند، استشمام می کند، مزه می کند و می اندیشد، تمام چیزی است که به مخاطبین منتقل می شود.

برخی نویسندگان تصور می کنند این نکته آن ها را به استفاده از نقطه نظر اول شخص محدود می کند، اما این تصور نادرستی است. در واقع اغلب رمان ها با نقطه نظر «سوم شخص محدود» نوشته می شوند. نوشتن رمان با نقطه نظر اول شخص، ممکن است کار را برای نویسنده راحت تر کند اما سایر نقطه نظرها نیز ویژگی های منحصر به فرد خود را دارند. داستان های موفق کنونی را بخوانید تا بهتر درک کنید آثار پرفروش چگونه این کار را انجام می دهند. انتخاب مناسب ترین «نقطه نظر» برای داستان شاید امری گیج کننده به نظر برسد اما بی توجهی به این عنصر مهم، صدمه ی زیادی به اثر نهایی شما خواهد زد.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
پیرنگ


«پیرنگ» یا «طرح داستانی»، توالی رویدادهایی است که یک داستان را شکل می دهند؛ همان چیزی که باعث می شود مخاطبین به خواندن اثر ادامه دهند یا آن را کنار بگذارند. این عنصر را می توان خط داستانیِ اثر در نظر گرفت. همانطور که پیشتر گفته شد، یک داستان موفق به دو سوال پاسخ می دهد: چه اتفاقی می افتد؟ (پیرنگ)، و این اتفاق چه معنا و پیامی دارد (تِم).

به شکل کلی، ساختار رایج در تمام داستان ها چیزی شبیه به این است: آغاز، رویدادی مهم که همه چیز را تغییر می دهد، مجموعه ای از بحران ها که تنش را به وجود می آورد، نقطه ی اوج، و پایان بندی. میزان موفقیت شما در خلق کشمکش، هیجان و تنش مشخص می کند که آیا مخاطبین از ابتدا تا انتها با اثر شما همراه خواهند ماند یا خیر.


 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
کشمکش


«کشمکش»، نیروی محرکه ی داستان ها است و همچنین، نقشی حیاتی را در آثار غیرداستانی ایفا می کند. مخاطبین همیشه به دنبال تجربه ی «کشمکش» هستند و می خواهند بدانند نتایج و بروندادهای آن چه خواهد بود. اگر همه چیز در «پیرنگ» شما بدون مشکل پیش برود و همه با خوبی و خوشی زندگی کنند، مخاطبین خیلی زود از داستان شما خسته خواهند شد.

آیا دو شخصیت داستان، به شکلی دوستانه با هم گفت و گو می کنند؟ آیا یکی از آن ها چیزی را به زبان آورده که خشم و ناراحتی دیگری را برانگیخته و به این صورت، عمقی جدید از رابطه ی آن ها را آشکار کرده است؟ کشمکش (یامشکل) میان آن ها چیست؟ دلیل پشت آن چیست؟ مخاطبین به پیشروی در داستان ادامه می دهند تا پاسخ این پرسش ها را پیدا کنند.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
پایان بندی


چگونگی تصور شما از پایان داستان، باید در تار و پود تمام صحنه ها و فصل ها تنیده شده باشد. این تصور ممکن است همزمان با خلق شخصیت ها و رویدادها تغییر کند، تکامل یابد و بزرگتر شود اما هیچ وقت نباید آن را به شانس واگذار کرد. شخصیت اصلی خود را تا پایان در مرکز توجه نگه دارید. هرچه که این شخصیت در طول فراز و نشیب ها و کشمکش های مختلف داستان یاد می گیرد، باید او را قادر سازد تا در انتها، با با چالش و مانع اصلی داستان مواجه شود.

همیشه به خاطر داشته باشید که باید یک پایان بندی رضایت بخش را به مخاطبین ارائه کنید. اگر بتوانید پایانی فراموش نشدنی را در داستان خود خلق کنید، به مخاطبین خود به خاطر وقتی که برای اثر شما صرف کرده اند، پاداش داده اید. یکی از مؤثرترین روش ها برای انجام این کار، درگیر کردن عواطف و احساسات است. درست است که مخاطبین به آموختن چیزهای جدید و یا سرگرم شدن علاقه ی زیادی دارند اما آن ها تأثیرات و دگرگونی های عاطفی را هیچگاه از یاد نخواهند برد.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
در نوشتن داستان کوتاه
باید طرح داستان را سه قسمت کنیم.
همیشه در یک سوم اول باید فضا سازی کرد و همه شخصیت های اصلی و فرعی را به چالش کشید. حتی مخاطب به شک بیافتد که منظور نویسنده چه چیز است.
و در قسمت دوم داستان ضربه های داستان را به مخاطب زد.
یعنی نگذاریم ضربه نهایی آخر داستان در یک جمله زده شود.
اگر در دو سوم داستان ضربه را قطره چکانی به مخاطب بزنیم.
مخاطب جذب می شود و دوست دارد برود مجدد داستان را از اول بخواند تا دستگیرش بشود شخصیت چرا به اینجا رسیده است.
همینطور گره های اول داستان را به همین صورت باز می کنیم، جوری که بعد از بازگشایی گره ها، مخاطب مرتب ذهنش به جمله های اول کشیده شود که "آهان پس واسه این بود که اون شخصیت فلان حرف و یا فلان کار رو کرد"
در یک سوم آخر به صورت غیر مستقیم شخصیت مد نظرت را به مخاطب جوری معرفی کرده ای که مخاطب تا مدتی با او همذات پنداری داشته باشد.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
«پرهیز از درازگویی بسیار در مورد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی»، اصلی است که اهمیت آن، با وجود نظریه های جدید این رشته، هنوز هم پا برجاست و به زندگی خود ادامه می دهد.

این اصل، ۱۱۵ سال قبل، یعنی درست در زمانه ای توسط چخوف ابراز شده است، که آثار ادبی، سرشار از درازگویی بسیار درباره سیاست، اجتماع و مسائل از این دست بود و مخالفت با آن، دوراندیشی و شجاعت فراوانی می طلبید اما چخوف رعایت این مسأله مهم را در سرلوحه اصول گرانبهایش قرارداد، و خود تا آخر عمر به آن وفادار ماند.

اگر با حوصله به کلمات این اولین دستورالعمل چخوف برای داستان کوتاه دقت کنیم درمی یابیم که او نویسنده را از سخن گفتن در این امور باز نداشته بلکه با هوشمندی و درایت تمام، نویسنده داستان کوتاه را تنها از درازگویی، بسیار در این امور بازداشته چون خود با تمام وجود دریافته بود که در داستان کوتاه نمی توان به دور از این مسائل بود. نویسنده اگر بخواهد داستانش را برای مردم بنویسد، چه گونه می تواند عناصر مهمی همچون مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی روزگارش را نادیده بگیرد و آنها را به فراموشی عمدی بسپارد؟

اما پرداختن به این امور، شیوه و شگردی می طلبد که چخوف عدم رعایت آنها را در اغلب داستانهای کوتاه روزگار خود به وضوح می دید و همین امر او را وادار کرد نویسندگان جوان را از افتادن به دام آن برحذر دارد. دریافته بود که در این درازگوایی هاست که چهره کریه شعارزدگی رخ می نماید و خواننده را از خواندن داستان دلزده می کند. می دید که در همین درازگویی ها، داستان کوتاه که به قولی «حداکثر زندگی در حداقل فضاست» تبدیل به مقاله ای خواهد شد درباره موقعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یک دوره. که البته پرداختن به این مسائل، فی نفسه بد نیست و بلکه در جای خود لازم و حتی مفید خواهد بود.

گو اینکه پرداختن به مسائل این چنینی، خود بخشی از اهداف داستان نویسی واقعی است اما رهیافت هنرمندانه و هوشمندانه به عمق آن، نویسنده را ملزم به رعایت اصول، و قرار گرفتن در چارچوبهایی می کند که یکی از آنها همین اصلی است که چخوف به عنوان بند اول اندرز خود به نویسندگان جوان توصیه کرده است.

به عبارت دیگر، داستان کوتاه واقعی، در اصل برای آن نوشته می شود که موقعیت انسان را در چنین وضعیت هایی به نمایش بگذارد. یا علل و انگیزه های فراز و نشیب موقعیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هر دوره را در ارتباط با شخصیتهای داستانی خود قرار دهد، و نتایج آن را با سادگی هنرمندانه خود فرا روی چشم و دل خواننده اثر بگذارد.

در این روند، نمایش وضعیت آدمها، نباید در مقابل نمایش خود بحران، کم رنگ جلوه داده شود چرا که بحران در اغلب موارد واقعیتی بیرونی است و اکثر مواقع، خارج از اراده آدمها بروز می کند. اما عکس العمل آدمها در برابر آن، واقعیتی درونی است و هر ک.س با داشتن روحیه ای سالم، و برخوردار از بینش منطقی، راههای درست مقابله با آن را می داند. راز ماندگاری هر داستان، دقیقاً در همین نکته به ظاهر ساده نهفته است. یعنی رعایت این نکات ظریف است که داستان کوتاه را برای همه آدمها و همه زمانها خواندنی می کند.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
داستان نویسی محدودیت رویاپردازی نداریم.خطی فکر نکنید.طوری ننویسید که انگار یک راه مستقیم را قرار است تا آخر بروید، چون دو حالت پیش می آید.یا آنقدر در همان یک خط مستقیم اتفاقات مختلف می افتد که نمی توانید سرو تهش را جمع کنید یا اینکه در طول همین یک‌مسیر اتفاقی بی اهمیت می افتد و مجبور میشوید قصه را بدون هیچ هیجانی تا به انتهایش ادامه دهید.در هر دو حالت داستانی سطح پایین ارائه داده اید.
۲_خواننده را خسته نکنید.یا به اصطلاح کاری نکنید داستان شکم بدهد.یعنی با خرده روایتها آن قدر اتفاق مهم و غیر مهم ایجاد نکنید که ذهن خواننده به هم بریزد.شخصیتها را گم کند،ذهنش هنوز از حادثه ی قبلی خلاص نشده درگیر اتفاق بعدی شود.
۳_دیالوگها باید قصه را پیش ببرند.قرار نیست شخصیتهای ما فقط حرف بزنند تا کاغذ سیاه کرده باشیم.دیالوگ قصه را رهبری می کند.پس مهم است که شخصیت شما چه بگوید.
۴_توصیف حالت شخصیت ها و فضای قصه بسیار مهم است.خواننده باید بتواند شخصیت را حتی با تیپ و قیافه ی مشخص،تجسم کند.تصویر ذهنی خواننده را اگر فعال نکنید،نمی توانید به ادامه ی خواندن او امیدوار باشید.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
خواندن او امیدوار باشید.
۵_سعی کنید مکانی را که ماجرا شروع میشود اول از همه توصیف کنید.اینکه خواننده پیش از هر چیز بتواند مکان وقوع قصه را در ذهنش ترسیم کند، بسیار مهم است.
۶_در دیالوگها تا حد امکان از لهجه استفاده نکنید.اصلا لزومی برای ذکر دقیق جغرافیا ی محل وجود ندارد.اگر هم بنا به ضرورت اینکار انجام می شود نباید در تمام طول داستان ادامه پیدا کند.این کار درست مثل ترمز عمل می کند و روند خواندن قصه را از سرعت و جذابیت می اندازد.
۷_از شاعرانگی در داستان پرهیز کنید.خوب است که داستان در نقاط حساسش لحن خاصی داشته باشد اما اگر در تمام طول داستان این لحن را داشته باشید داستان را به یک شعربلند تبدیل کرده اید.
۸_نام داستان ، اولین چیزی که به ذهنتان میرسد نیست.حتی نام شخصیتها در باورپذیری قصه موثرند.اگر اسم قهرمان قصه بر فرض مرجان باشد به این معنا نیست که اسم داستان راهم مرجان بگذاریم!ساده ترین راه را انتخاب نکنید.اسم باید جذاب و مرتبط با درونمایه ی داستان باشد.
۹_در داستان عدم تعادل را رعایت کنید.یعنی دنبال اتفاقات معمول و محتمل که در زندگی روزمره هر روز شاهد آن هستیم،نباشید.داستان اگر تمام آیتمهای تشکیل دهنده اش نرمال،منطقی و عقلانی باشند،مثل لباسهای سری دوزی شده ی کارگاه های تولیدی می شوند،بی هیچ تغییر یا تنوعی.بگذارید جاهایی در داستان عجیب به نظر برسند.نوشتن خاطرات دوست و آشناها را به عهده ی خودشان بگذارید!
۱۰_پایان بندی یکی از مهم ترین بخش های داستان نویسی است.یادتان باشد،قرار نیست فیلمنامه ی فیلم هندی بنویسیم.آخر قصه را نباید از همان اول یا حداکثر وسط قصه پیش بینی کرد.اصل غافلگیری را رعایت کنید.
 
بالا پایین