جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی داستان نویسی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط Melina Whirlwind با نام داستان نویسی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 4,031 بازدید, 188 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع داستان نویسی
نویسنده موضوع Melina Whirlwind
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهال رادان

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
۱۱_فراموش نکنید،جذابترین داستانها الزاما داستانهای غیرقابل فهم برای مخاطب عام نیستند.نگاهی به آثار نویسنده های مطرح
بیندازید.اکثرا سبک رئال و بیان بسیار ساده و روان داشته اند.پیچیده نویسی نشانه ی تبحر نویسنده نیست.ساده،روان و اصولی بنویسید.
۱۲_مستقیم گویی نکنید.قرار نیست خواننده را نصیحت کنیم یا باور شخصی خودمان را به خوردش بدهیم.
۱۳_راوی ، نویسنده نیست.نویسنده راوی را ساخته و خودش نشسته کنار.اجازه بدهید راوی و شخصیتها خودشان حرف بزنند.شما جای آنها صحبت نکنید.
۱۴_هر شخصیتی زبان خودش را دارد.زبان قصه موسوم است به زبان معیار.معیار یعنی شخصیتت را بسنجی. بدانی چه کسی چطور فکرش را به زبان می اورد.کارمند،دکتر،مهندس،کاسب،رفتگر هر کدام زبان خودشان را دارند.در نوشتن دیالوگ های این شخصیتها،به این تفاوت گفتاری توجه کنید.
۱۵_دیالوگ مرد با زن متفاوت است.اگر خانم نویسنده ای بخواهد از زبان یک سرباز که زیر تیغ آفتاب مشغول دیده بانیست،مونولوگ بنویسد،باید بتواند بوی عرق مردانه را که از تن او ساطع میشود حس کند.باید بتواند از بی حوصلگی روی زمین تف بیندازد یا سنگینی قنداق تفنگ را رو ی شانه اش حس کند.
اگر اقای نویسنده ای می خواهد رنج بارداری یک زن را از زبان خودش بنویسد باید دل آشوبه را حس کند،تکان های بچه را در شکم مادرش مجسم کندو....اگر نویسنده توانست خودش را در قالب جنس مخالفش بگنجاند،می تواند دیالوگ مناسبی رائه دهد.به طوریکه تشخیص جنسیت نویسنده،برای خواننده سخت باشد
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
••[📚]•• داستان‌های کوتاه معمولاً ویژگی‌های زیر را دارند:

📘موضوعی ساده دارند؛ موضوعی که معمولاً این امکان را می‌دهد که داستان در مدت‌زمان کوتاهی اتفاق ‌افتد.

📗تعداد شخصیت‌های آن‌ها کم است و این شخصیت‌ها به‌سرعت نشو و نما می‌کنند.

📒گفت‌وگو‌ها و حوادثْ داستان را پیش می‌بَرد.

📙از زاویۀ دید یک نفر بیشتر استفاده نمی‌کنند.

📕ضرباهنگ سریع و شروعی گیرا دارند.

📘میانه‌ای دارند که از این شاخه به آن شاخه نمی‌پرد و در مسیری مستقیم به سوی پایان داستان پیش می‌رود.

📗پایانی قوی دارند که داستان را کامل می‌کند، ما را به درک چیزی می‌رساند و راضی می‌کند.

📒پیرنگ (طرح) و شخصیت‌هایی دارند که بینشی تازه به شرایط انسانی افراد به ما می‌دهند.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
1⃣ خلاف آمدعادت

2⃣ گسترش پنج عنصر جمله یا یک به پنج

3⃣ تکنیک زاینده رود

4⃣ پل یا جملات ربط دهنده (۱۴ روش)

5⃣ دیالوگ

6⃣ پایه دیالوگ (توصیف، تشبیه، زبان‌بدن، فضاسازی)

7⃣ طرح سه خطی

8⃣ تکست نویسی

9⃣ محور جانشینی و همنشینی کلمات

0⃣1⃣ ساختن موقعیت داستانی با استفاده از:
مکان عام + مکان خاص وابسته به مکان عام + زمان ویژه + فقدان عادت (وضعیت ماجراساز )

1⃣1⃣ گسترش و غنای معنا و مفهوم عناصر

2⃣1⃣ استفاده از شیوه بلاغی

3⃣1⃣ پاسخ های احتمالی و انتخابی
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
4⃣1⃣ گام بلند

5⃣1⃣ خرده روایت

6⃣1⃣ استفاده از فعل منفی

7⃣1⃣ خلق شخصیت های منفی

8⃣1⃣ روش تداعی

9⃣1⃣ استفاده از ۳۶ وضعیت نمایشی

0⃣2⃣ تکنیک پنج به یک

1⃣2⃣ دستگیره

2⃣2⃣ به کاربردن ۶ سوال خبرنگاری
(چرا، چگونه، چه وقت، چه کسی، کجا، چطور)
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
✴️چطور کانون‌ های داستان را بسازیم؟

کانون داستان، کانون هایی است که در داستان های کوتاه به عنوان "درنگ " شناخته می شوند. جایی که که به لحظه ی " آهان" می رسیم. آهان؛ یعنی در روان شناسی، سیاست، علم‌الاجتماع یا در دانش های گسترده و مسائل علمی که وجود دارد؛ یک لحظه‌ی فهم ایجاد می کند. یک لحظه ی "آهان" ایحاد می کند. این را به عنوان کانون داستان در نظر می گیریم. در داستان کوتاه می شود "درنگ". یعنی یک لحظه متوجه یک مساله می شویم‌ که دیدگاه ما را نسبت به مثلا یک مساله ی جزئی از زندگی یا یک مساله کلی از زندگی عوض می کند.
یا در رمان؛ به دگرگونی شخصیت منجر می شود. یعنی وقتی که رمان های بزرگ را می خوانیم، معمولا یک دگرگونی وجود دارد. مثلا در داستان "دانه زیر برف" یا "نان و شراب" یک پسری که وضعیت بچه پولدار دارد و به خانواده های ثروتمند ایتالیا متعلق است یک دفعه تبدیل به یک انقلابی می شود. چرا انقلابی می شود؟ وقتی که وارد کشور می شود و تغییر چهره می دهد به سراغ انقلابی های دیگر می رود، می بیند همه ی انقلابی های دیگر کلّاش شده اند. یک نفر شده است. یک نفر دلال شده است و سرنوشت آدم ها را در دوره فترت نشان می دهد و جایگاهی پیدا می کند که نهایتا آن آرمان بزرگ‌ به این می رسد که به یک متهم دم دستی منجر می شود و نهایتا‌ تسلیم زندگی می شود.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
من می خواهم این را بگویم که تحول آدم ها لزوما در نهادهای نخستین نیست. نهادهای نخستین شاید بستری باشند، مثلا یک نفر به علت مرگ‌ پدر شرایطی را پیدا کند که به صورت کلیشه ای در همه ی فیلم‌ها، سریال ها وجود دارد اما یک مساله ای که برایش اتفاق می افتد کاملا "خاص" است.
《این کانون داستان چیست؟ کانون بروز شخصیت است 》
من از کانون داستان به عنوان وضعیت تعریف می کنم به عنوان وصف حال آدم.
مثلا شما در یک موقعیت خاصی قرار گرفتید، این موقعیت "خاص" نه جانگداز است نه خیلی خطرناک است اما اولین باری که متوجه می شوید که مثلا از کسی متتفر هستید کسی که قرار است با او ازدواج کنید اما متوجه شدید که از وی متنفرید یا اولین بار که مثلا متوجه سایه ی روح تان می شوید، متوجه سایه ی روان تان می شوید. متوجه یک عادت در مورد خودتان می شوید.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
این داستان های روان شناختی همگی بر اساس واقف شدن به این مساله است. در داستان های اجتماعی مثلا یک سرنخ هایی وجود دارد که جامعه بد می گردد. بعد این سر نخ یک لحظه پیدا می شود. مثلا یک کارمند عالی رتبه ای که در شهر است یک سندی را به عنوان یک کارمند نمی فهمید آن کارمند را سراغ می گیرید نهایتا آن کارمند اخراج شده است، می روید در زندگی اش می بینید که یک دستفروش شده است و دنیای وضعیت اقتصادی را برای تان تشریح می کند.《می گوید که فساد یعنی چه؟》 یا داستان هایی که در مورد عواطف است، داستان هایی مثل کریستین بوبن که در مورد لحظات خاص صحبت می کند.
لحظات عادی را چه طوری جادویی می کنید؟ فقط با عشقم، قربونت بروم. تو چقدر لطیفی، تو چقدر خوبی، تو چقدر زیبایی، وای دلم می رود و این گونه صحبت ها که نیست. لحظاتی است که شما زیبایی را به رخ می کشید. زیبایی یک زنی که مثلا در چهارسالی که اجاره نشین او بودید متوجه چشم هایش نشدید. این چشم ها؛ توصیف چشم هایی است که یک‌پیرمرد که مثلا بانکدار است و دوست شماست و دارد تعریف می کند و متوجه می شود که در مورد همین زن دارید صحبت می کنید به خاطر بچه هایش که سالها ازدواج نکرده است و ماجراهای عشقی در موردش وجود داشته است. آن لحظه ی انکشاف،
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
✴️ روش های ایجاد پل بین دو ماجرا در یک داستان:

1⃣ فلش بک یا تغییر زمان:
برگشت به یک ماجرا در گذشته ی شخصیت

2⃣ افزودن شخصیت جدید در داستان:
ایجاد رقیب در داستان عاشقانه

3⃣ آشنا شدن یک شخصیت غریبه در داستان:
بنچاق یک شخصیت غریبه باز شود، شخصیت پردازی شخصیت دوم

4⃣ اشتباه شدن حدس ها در ماجرای اول:
پیدا شدن علائم و نشانه هایی برای شک کردن در حدس های گذشته در رابطه با علت ماجرا و شخصیت

5⃣ ایجاد تردید در واقعیات ماجرای اول:
خبر جدید از اتفاقات گذشته از دهان یک نفر جدید یا هر منبع خبری

6⃣ تغییر راوی و زاویه ی دید:
در کارهای فرم
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
7⃣ کمرنگ شدن شخصیت اولیه و ورود شخصیت های جدید به علت های جدید: مثل دو امدادی

8⃣ افتادن نقاب از شخصیت داستان

9⃣ پایان یک گره و پیدا شدن یک گره دیگر بصورت یک در میان گره بیرونی و گره درونی

0⃣1⃣ تغییر مکان، سفر یا جابجایی

1⃣1⃣ کم شدن یا مفقود شدن یک شخصیت

2⃣1⃣ تغییر امید به ناامیدی و بالعکس

3⃣1⃣ کشمکش جدید درونی یا بیرونی

4⃣1⃣ شروع به پرداختن ماجرای شخصیتی که در گام بلند او را مختصرا معرفی کردیم.
 
بالا پایین