جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی داستان نویسی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط Melina Whirlwind با نام داستان نویسی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 4,217 بازدید, 188 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع داستان نویسی
نویسنده موضوع Melina Whirlwind
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهال رادان

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,489
36,889
مدال‌ها
14
پله دوم: ایده روایی = ایده جنینی + گره + گره‌گشایی

ایده جنینی با اضافه شدن گره و گره‌گشایی پرورش می‌یابد و به ایده روایی بدل می‌شود.

گرهْ موانع سر راه شخصیت داستان است که میان او و خواسته‌اش فاصله ایجاد می‌کند.

در طول داستان، شخصیت ناچار است برای عبور از این موانع تلاش و تقلا کند. نتیجه این تلاش را گره‌گشایی می‌نامیم.

مثال: فردی بی‌گناه به زندان می‌افتد. به آب و آتش می‌زند که بی‌گناهی خود را ثابت کند؛ اما چون آزادی او به ضرر مجرم اصلی است، هر بار تلاش او، در اثر مداخله دار و دسته مجرم اصلی، بی‌نتیجه می‌ماند؛ تا این که در اثر حادثه‌ای، از واقعیت ماجرا مطلع می‌شود، و در نهایت بی‌گناهی خود را ثابت می‌کند.

در این ایده روایی، شخصیت داستان، همان فرد بی‌گناه است، و مسئله او، زندانی شدن است.

همچنین، گره اساسی داستان مجرم اصلی و مداخله اوست. گره‌گشایی داستان هم اثبات بی‌گناهی فرد زندانی است.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,489
36,889
مدال‌ها
14
پله سوم: طراحی داستان
در این مرحله باید ایده روایی را با افزودن جزئیات، پرورش و گسترش داد. در پست قبل، این ایده روایی را در نظر گرفتیم:

فردی بی‌گناه به زندان می‌افتد. به آب و آتش می‌زند که بی‌گناهی خود را ثابت کند؛ اما چون آزادی او به ضرر مجرم اصلی است، هر بار تلاش او، در اثر مداخله دار و دسته مجرم اصلی، بی‌نتیجه می‌ماند؛ تا این که در اثر حادثه‌ای، از واقعیت ماجرا مطلع می‌شود، و در نهایت بی‌گناهی خود را ثابت می‌کند.

با توجه به ایده روایی فوق، باید به این پرسش‌ها پاسخ دهیم تا چارچوب اولیه داستان مشخص ‌شود:

• شخصیت اصلی کیست؟
• خواسته یا گرفتاری او چیست؟
• داستان کجا رخ می‌دهد؟
• داستان در چه زمانه‌ای رخ می‌دهد؟
• بازه زمانی داستان چه قدر است؟ (از شروع تا پایان)

• خواسته یا گرفتاری شخصیت، چه قدر اهمیت دارد؟ (ضرورت داستان)

• گرفتاری شخصیت، حداکثر تا کِی باید حل شود؟ (ضرب‌الاجل داستان)

• ژانر داستان چیست؟ (عاشقانه؟ پلیسی؟ علمی-تخیلی؟ ماجرایی؟ وحشت؟ و...)

گاهی کوچکترین خلاقیت در طراحی داستان، مسیر داستان را به کل عوض می‌کند.

در همین ایده روایی، اگر جنسیت این فرد بی‌گناه، مونث (زن) باشد، مسیر طراحی داستان به گونه‌ای دیگر خواهد شد.

اگر رقیب او (مجرم اصلی) نیز زن باشد، باز داستان رنگ و بویی متفاوت به خود خواهد گرفت.

بنابراین، برای یافتن یا ساختن پاسخ پرسش‌های فوق، باید به تخیل میدان داد و سر فرصت چند مورد از گزینه‌های متفاوت را آزمود؛ در غیر این صورت، شاید داستان، تکراری و قابل پیش‌بینی از آب درآید.

در گام بعد، باید به ایده روایی مراجعه کرد و به کمک پاسخ پرسش‌های فوق، آن را گسترش داد. مثلا هر جمله ایده روایی را به یک یا چند پاراگراف تبدیل کرد.

به یاد داشته باشید طراحی داستان نسبتاً زمان‌بر است؛ اما در عوض، هنگام نوشتن، مانع سردرگمی داستان‌نویس خواهد شد.

بسیاری از داستان‌نویسان نوآموز، به علت چشم‌پوشی از طراحی داستان، در میانه راه به بُن‌بست می‌رسند.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,489
36,889
مدال‌ها
14
پله چهارم: پیرنگ = طرح داستان + علت و کیفیت حوداث آن

علت حوادث داستان را پیرنگ می‌نامند. ضعف پیرنگ، به باورپذیری داستان و جذابیت آن ضربه می‌زند.

اگر در ساخت پیرنگ، دقیق و با حوصله عمل کنید، هنگام نوشتن داستان، کار آسان‌تری خواهید داشت. همچنین، داستان‌تان خواندنی و به یادماندنی خواهد شد.

در این باره، رابرت مک‌کی، یکی از بزرگ‌ترین استادان داستان‌نویسی گفته است: ۷۵ درصد از زحمت نگارش یک داستان، به طراحی و پیرنگ آن اختصاص دارد.

همان طور که قبلا گفته شد، طرح داستان همان ایده روایی است که پرورش و گسترش یافته است.

چون طراحی داستان نسبتاً زمان‌بر است، در مثال زیر، برای ساخت پیرنگ، به جای طرح داستان، از ایده روایی استفاده می‌کنیم:

فردی بی‌گناه به زندان می‌افتد. به آب و آتش می‌زند که بی‌گناهی خود را ثابت کند؛ اما چون آزادی او به ضرر مجرم اصلی است، هر بار تلاش او، در اثر مداخله دار و دسته مجرم اصلی، بی‌نتیجه می‌ماند؛ تا این که در اثر حادثه‌ای، از واقعیت ماجرا مطلع می‌شود، و در نهایت بی‌گناهی خود را ثابت می‌کند.

برای ساخت پیرنگ داستان، باید حوادث داستان را از نظر چرایی و چگونگی، بازبینی و بازسازی کنید.

به عبارتی تا حد ممکن، در مقابل هر حادثه از طرح داستان، «چرا» و «چگونه» بگذارید و تا می‌توانید سوال بسازید.

• چرا این فرد به زندان می‌افتد؟
چون اگر او آزاد باشد، با عقد قراردادی مهم مخالفت خواهد کرد.

• چگونه به زندان می‌افتد؟ در ماشین او چیزی جاسازی می‌کنند.

• چرا به آب و آتش می‌زند که بی‌گناهی خود را ثابت کند؟
چون اگر قرارداد یادشده منعقد شود، سرمایه بسیاری از افراد، در معرض نابودی قرار می‌گیرد.

• چگونه به آب و آتش می‌زند که بی‌گناهی خود را ثابت کند؟
به یکی از زندانی‌های قدیمی و بانفوذ رو می‌زند تا بتواند با خودِ رئیس زندان ملاقات کند. زندانی بانفوذ درخواست او را می‌پذیرد؛ اما به شرطی که...

البته لازم نیست به همه این پرسش‌ها پاسخ داد. می‌توان به برخی اکنون، و به بعضی دیگر بعدا جواب داد.

می‌توان از روی هر پرسش، پرسش‌های جدید طراحی کرد. حتی می‌توان برای هر پرسش‌، پاسخ‌های گوناگون یافت.

به این طریق، هم کمبودهای داستان مشخص می‌شود، هم گزینه‌های متفاوت و متنوع، برای پرورش طرح، در اختیار داستان‌نویس قرار می‌گیرد.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,489
36,889
مدال‌ها
14
پله پنجم: طراحی دقیق شخصیت‌ها (متناسب با حوادث)

در این مرحله، باید با انتخاب شخصیت‌های مهم و محوری داستان، شناسنامه آنها را دقیق طراحی ‌کرد.

شخصیت‌های مهم و محوری داستان، در اکثر موارد این‌ها هستند: شخصیت اصلی، رفقا و رقبای او.

شناسنامه شخصیت‌ها معمولا شامل این اطلاعات است:

• نام و نام خانوادگی
• جنسیت/ سن/ شغل/ تحصیلات
• طبقه اجتماعی/ ضعف‌ها/ توانمندی‌ها
•‌ ویژگی‌های مثبت و منفی رفتاری/ موفقیت‌ها و شکست‌ها

• پیش‌داستان (سوابق و حوادث مهم زندگی شخصیت‌ها، پیش از شروع داستان مثل: ازدواج قبلی، سابقه زندانی شدن، ورشکستگی، مردودی در امتحانات، بیماری.)

البته ممکن است در طول نوشتن داستان، مجبور شوید یا تصمیم بگیرید شناسنامه شخصیت‌ها را عوض کنید.

در طراحی شخصیت باید به دو نکته توجه داشت:

۱. شخصیت اصلی و شخصیت‌های فرعی باید متناسب باشد. در واقع، شخصیت اصلی مرکز داستان است. بقیه شخصیت‌ها، با هدف نمایش ویژگی‌های مختلف او خلق می‌شوند.

به عبارتی، شخصیت اصلی مثل شمع در مرکز داستان قرار می‌گیرد و هر کدام از شخصیت‌های فرعی، مثل پروانه دور او می‌گردند و قسمتی از روحیات او را نمایان می‌کنند.

۲. شناسنامه شخصیت‌ها و حوادث داستان باید متناسب باشد. به عبارتی، حوادث باید ویژگی‌های شخصیت‌ها را محک بزند.

مثلا برای سنجیدن رازداری شخصیت، باید حادثه‌ای در داستان طراحی کرد که طی آن، شخصیت در موقعیت افشاگری و خودداری قرار گیرد. عملکرد او، میزان رازداری‌اش را مشخص خواهد کرد.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,489
36,889
مدال‌ها
14
پله ششم: طراحی دقیق حوادث (متناسب با شناسنامه شخصیت‌ها)

قبلا آموختیم که حوادث داستان باید با ویژگی‌ شخصیت‌ها متناسب باشد. بنابراین برای طراحی حوادث، ناچار باید به شناسنامه شخصیت‌ها مراجعه کرد.

شخصیت علی را در نظر بگیرید که خستگی و بی‌حوصلگی، جزء ویژگی‌های اصلی اوست. روش غیرحرفه‌ای آن است که مدام بنویسیم:

علی برای تامین هزینه‌های زندگی‌اش، بعد از اداره مسافرکشی می‌کرد. در نتیجه، هر روز خسته و کوفته به خانه می‌آمد. چون حوصله نداشت. سریع ناهار می‌خورد و می‌خوابید.

این روش، خالی از خلاقیت است. برای نمایش خستگی و بی‌حوصلگی علی، تا حد ممکن بهتر است حادثه طراحی کرد؛

مثلا می‌توان یکی از مسافران را با او سر کرایه درگیر کرد. آنگاه نشان داد که علی از سر بی‌حوصلگی از خیر چک و چانه زدن با مسافر می‌گذرد و حرف او را می‌پذیرد.

مثلا می‌توان نشان داد که ماشین علی غبارآلود است؛ ولی او حال ندارد آن را بشوید یا به کارواش سر کوچه ببرد.

طراحی حوادث، امتیازهای متعددی دارد؛ یکی این که داستان را به جریان طبیعی زندگی نزدیک می‌کند.

دیگر این که مانع مداخله بی‌حساب و کتاب راوی در داستان می‌شود. در ضمن، داستان را از شعارزدگی نجات می‌دهد.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,489
36,889
مدال‌ها
14
پله هفتم: طراحی دقیق زمان و مکان داستان

برای نوشتن داستان باید حتما بدانید ماجرا در کجا رخ می‌دهد؛ در کشوری مُدرن یا در دهکده‌ای دور از تمدن؟ در هتل یا زیر درختان زیتون؟

همچنین، باید حتما بدانید ماجرا چه وقتی رخ می‌دهد؛ در قرن هجدهم یا در دوره معاصر؟ تابستان یا زمستان؟ در هوای بارانی یا آفتابی؟

هر یک از موقعیت‌های زمانی و مکانی، امکانات و محدودیت‌های خاص خود را دارد. در نتیجه، با شناخت تاریخ و جغرافیای داستان، قلمرو داستان‌نویس مشخص می‌شود.

مثلا اگر داستان در زمان فتحعلی شاه قاجار باشد، از موبایل و تلفن نمی‌توان استفاده کرد.

یا اگر داستان در دوره معاصر باشد، از روی اثر انگشت شخصیت، می‌توان هویت او را تشخیص داد. در حالی که چنین امکانی در زمان فتحعلی شاه، در اختیار داستان‌نویس نخواهد بود.

همین ویژگی‌ها، قاعده بازی را برای داستان‌نویس معین می‌کند.

بهتر است موقعیت زمانی و مکانی داستان نیز، متناسب با ماجرا و شخصیت‌های داستان باشد.

مثلا داستان‌های وحشتناک، در مکان‌های متروک، آب و هوای مه‌آلود و شب‌هنگام جلوه بهتری خواهد داشت.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,489
36,889
مدال‌ها
14
پله هشتم: انتخاب قالب و الگوی روایی

قالب روایی
هر داستان را در قالب‌های مختلف می‌توان روایت کرد؛ مثلا در قالب نامه‌نگاری میان شخصیت‌ها، در قالب بازجویی متهم و بازپرس، مشاوره روانشناس و مراجع و...

الگوی روایی
الگوی روایی ترتیب حوادث است. داستان‌نویسان نوآموز، غالبا به طور پیش‌فرض، حوادث داستان را متوالی، از ابتدا تا انتها روایت می‌کنند.

اما می‌‎توان داستان را از میانه آغاز کرد و به فراخور نیاز، اطلاعات گذشته را از طریق فلش بک (یادآوری گذشته) ارائه کرد.

یا می‌توان داستان را از نقطه حساس آغاز کرد و مقدمات آن را به پیش‌داستان فرستاد.

یادآوری: در پله پنجم آموختیم که پیش‌داستان، سوابق و حوادث مهم زندگی شخصیت‌ها، پیش از شروع داستان است؛ مثل: ازدواج قبلی، سابقه زندانی شدن، ورشکستگی، مردودی در امتحانات، بیماری.

به طور کل، هر داستان را در قالب‌ها و با الگوهای مختلف می‌توان روایت کرد.

برخی از قالب‌ها و الگوهای روایی، غافلگیری ایجاد می‌کنند، برخی تعلیق دارند و... . بستگی به این دارد که داستان‌نویس چه هدفی را دنبال می‌کند.

برای مثال، می‌توان حوادث «سرقت از بانک» را متوالی و از ابتدا تا انتها روایت کرد:

سه دزد مسلح به بانک حمله می‌کنند. چند نفر را گروگان می‌گیرند. در نهایت حین فرار، دو نفر از آنها کشته می‌شوند. یکی هم به چنگ پلیس می‌افتد.

در حالت حرفه‌ای، مثلا می‌توان همین ماجرا را از دستگیری یکی از دزدان و بازجویی او شروع کرد.

در حالت دیگر، می‌توان ماجرا را از زاویه دید خبرنگاری دنبال کرد که برای گزارش جدید خود، پی سوژه‌ای دندان‌گیر است.

در حالت دیگر، می‌توان یکی از گروگان‌ها را با دزد سوم روبرو کرد؛ همان دزد که دستگیر شده بود.

حالا پس از گذشت چهل سال، جنابِ دزدْ برای استخدام در شرکت جنابِ گروگان داوطلب شده است.

مشهور است که تمام داستان‌ها گفته شده‌اند؛ اما استفاده از قالب‌ها و الگوهای روایی، موجی از خلاقیت را به داستان سرازیر می‌کند.

بنابراین، در عوض خلق داستان جدید، بهتر است بیشتر دنبال روایتی جدید از داستان‌ها باشید.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,489
36,889
مدال‌ها
14
پله نهم: انتخاب زاویه دید
انتخاب زاویه دید، یعنی چه کسی داستان را به چه صورت تعریف کند.

باید مشخص شود آیا راوی (قصه‌گو) داخل داستان است یا خارج آن؛ آیا فقط شاهد و ناظر حوادث است یا این که خود در ماجرا مشارکت دارد؟

آیا راوی داستان را با فعل‌های گذشته روایت می‌کند یا حال؟

راوی فقط حوادث پیرامون شخصیت‌ها را می‌بیند یا از ذهنیات آنها نیز آگاه است؟ ذهنیات یک نفر یا همه؟ و...

«اول شخص» و «سوم شخص» دو زاویه دید رایج در روایت داستان است. هر یک از این دو، محدودیت‌ها و امکانات خاص خود را دارد.

با انتخاب زاویه دید اول شخص، اکثر فعل‌های داستان چنین خواهد شد: رفتم، نشستم، دیدم، می‌گفتم و...

با انتخاب زاویه دید سوم شخص، اکثر فعل‌های داستان چنین خواهد شد: رفت، نشست، دید، می‌گفت و...

بخش بزرگی از جذابیت و گیرایی داستان، در گرو انتخاب راوی است. گاه می‌توان روایت داستان را به دست اشیاء سپرد؛

مثل داستان کوتاهِ «چشمان دکمه‌ای من» از زنده‌یاد بیژن نجدی که از زبان عروسک روایت می‌شود.

گاه می‌توان هر تکه یا هر فصل از داستان را از زبان یکی از شخصیت‌ها روایت کرد؛ مثل داستان کوتاه «ویزای بهشت» نوشته عباس جعفری مقدم.

گاه می‌توان کل داستان یا قسمت عمده‌ی آن را از زبان چند راوی، و به چند شکل روایت کرد.

این نوع روایت، برای ایجاد معما در داستان، بسیار مناسب است.

فیلم «رخ دیوانه» ساخته ابوالحسن داوودی را ببینید تا کاربرد آن را بهتر درک کنید.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,489
36,889
مدال‌ها
14
پله دهم: فصل‌بندی
در اکثر موارد، داستان (رُمان) را نمی‌توان یک‌باره خواند. به همین علت، باید آن را به قطعات مختلف قسمت کرد تا مخاطب با رسیدن به هر ایستگاه، فرصت استراحت داشته باشد.

به قطعه‌قطعه کردن داستان، فصل‌بندی گفته می‌شود؛ درست مثل قسمت‌قسمت کردن سریال‌های تلویزیونی.

هر چه داستان طولانی‌ شود، فصل‌بندی ضرورت بیشتری خواهد یافت.

فصل‌بندی مثل نشانه‌گذاری است. اگر نویسنده بداند هر فصل از داستان او حدودا کجا شروع و کجا تمام می‌شود، احتمال زمین‌گیر و سردرگم شدن او به حداقل می‌رسد.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,489
36,889
مدال‌ها
14
پله یازدهم: آغاز نگارش داستان
با پیمودن این ده پله، داستان‌نویس نوآموز، دیگر خوب می‌داند که داستان‌ درباره چیست؛ حوادث آن در کدام زمان و مکان رخ می‌دهد؟

شخصیت اصلی و رقیب او کیست؟ هر فصل از کجا شروع و به کجا ختم می‌شود؟ و... .

حالا باید با این سرنخ‌ها، به دریا دل بزند و مشغول نوشتن شود.

روشن است که با این مقدمات، نوشتن داستان چه قدر آسان و لذت‌بخش خواهد بود.

به احتمال قوی، در میانه نوشتن، بارها مطالب جدید به داستان‌نویس الهام می‌شود.

حتی شاید داستان‌نویس تصمیم بگیرد شخصیتی را به داستان اضافه یا از آن حذف کند.

شاید به این نتیجه برسد باید در شناسنامه شخصیت‌ها یا برخی از حوادث پیرنگ داستان، دست ببرد.

شاید صلاح ببیند برخی از ویژگی‌های زمان و مکان را تغییر دهد و...

با وجود این، پیشنهاد می‌کنم حتما طبق برنامه‌ای منسجم و البته منعطف، نگارش داستان را آغاز کنید؛

در غیر این صورت، محتمل است که «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» دست به دست هم دهند و هر بار به بهانه‌ای شما را از نوشتن بازدارند.

برنامه‌ریزی برای نوشتن داستان به عوامل متعدد وابسته است؛ مثل: میزان پیچیدگی موضوع و حجم داستان، ابزار نوشتن، میزان مهارت داستان‌نویس در استفاده از تکنیک‌ها، عادت‌های رفتاری و روحیات داستان‌نویس، زندگی شخصی و شرایط خاص داستان‌نویس، تعهد یا عدم تعهد او به ناشر.

پیشنهاد: قبل از تکمیل اولین نسخه داستان، به هیچ عنوان آن را بازنویسی نکنید. تا حد ممکن، با توجه به فصل‌بندی، نسخه اول را سریع بنویسید.

بعد از تکمیل نسخه اول، بدون بازنگری، داستان را مدتی کنار بگذارید. سپس در مرحله بازنویسی، با عیب‌یابی و رفع کمبودها و کاستی‌ها، کیفیت آن را ارتقاء دهید.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: PardisHP
بالا پایین