جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مطالب طنز دفتر جک من

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مطالب طنز توسط Awen با نام دفتر جک من ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 3,109 بازدید, 108 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته مطالب طنز
نام موضوع دفتر جک من
نویسنده موضوع Awen
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Awen
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
956
مدال‌ها
2
یه سوال فنی داشتم.شمام وقتی تستای الکتروکاردیوگرامو میزنین به افق خیره میشین؟... تیکه دیگر تنها گریه حالم را میداندتو گوشتون پلی میشه
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
956
مدال‌ها
2
یه بار تو کلاس زبان بودیم . معلم میکروفون یک دانش اموز را فعال کرد و گفت جواب تمرین را بگو .یارو هم جواب را نمی‌دونه واسه همین ساکت می‌مونه . مثلا می‌خواد بگه میکروفون من خرابه صدا به کلاس نمیاد . یک و دو دقیقه ای همینطور ساکت بود که یهو مادرش از اون ور گفت (پسرم !داری چیکار می‌کنی اونجا ...بیا به درس و مشقت برس )
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
956
مدال‌ها
2
بچه بودیم اول مهر که کفش نو برام میخریدن سر کلاس انقدر نیگاش میکردم که دیگه چشمام خسته میشد ، تازه اگه روش یه لک میفتاد با دست تمیزش میکردم انقد که من از کفشم لـ*ـذت میبردم لیونل مسی از کفش طلاییش لـ*ـذت نمیبره
er2:
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
956
مدال‌ها
2
یادتونه قبلاها که دبستان بودیم بیشترین احتراممون واسه یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می‌کردیم ؟ ؟
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
956
مدال‌ها
2
اونجایی فهمیدم رو میز غذا خوردن باکلاس نیست که با وساطت بزرگای فامیل ، به زور منو از رو میز بلند کردن نشوندن رو صندلی...
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
956
مدال‌ها
2
خدایی این خارجیا چطور بعد 18 سالگی کنترل زندگیشونو میدن خودشون داداش من با 19 سال سن هنوز نتونسته حتی کنترل تلویزونو هم از بابام بگیره:.
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
956
مدال‌ها
2
واقعا چرا حافظ سمرقند و بخارارو داده به یارو؟ :/ اصن مگه ماله حافظ بوده
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
956
مدال‌ها
2
تلویزیون داره میگه : جوونا باید مسیر زندگیشونو مشخص کنن تا موفق بشن یهو مامانم برگشته میگه : مسیرشون مشخصه دیگه اینترنت ..آشپزخونه اینترنت...دبلیوسی... اینترنت...تـ*ـخت خواب ...!
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
956
مدال‌ها
2
امروز با مامانم رفتیم بیرون رسیدیم جلو مغازه یکی از آشناها که مامانم گفت تابلو نکن سریع رد شو نبیندمون ...منم مثل یه دختر خوب حرفشو گوش کردم و رفتم یهو برگشتم دیدم مامانم و طرف تا دک و پوز هم غرق سلام و احوال پرسی شدن من بدبختم رفتم پیششون ...بعد مامانم برگشت گفت نمیدونم چرا سارای ما هی بزرگ نمیشه هنوز هنوز به هیچکی سلام نمیکنه هنوز بدنم بی حسه از این ضربه ای که خوردم هعی زندگی
 
بالا پایین