جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

تاریخ ایران دلایل درونی شکست ساسانیان از اعراب

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تاریخ ایران توسط aliasghar با نام دلایل درونی شکست ساسانیان از اعراب ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 729 بازدید, 53 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته تاریخ ایران
نام موضوع دلایل درونی شکست ساسانیان از اعراب
نویسنده موضوع aliasghar
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط aliasghar
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
در صورتى که وضعیّت جغرافیایىِ ایران زمین، به گونه اى بود که سازمانى متّکى بر مالکیّت محلّى در اراضى پراکنده کشاورزى را برمى تافت و درست برخلافِ بین النّهرین و مصر، نه بسـ*ـتر مناسبى براى حکومت متمرکز داشت و نه اساساً چنان حکومتى مى توانست نقشى مؤثّر در فرآیند تولید داشته باشد. بهواقع، «وضعیّت جغرافیایى ایران» به رغم کمبودِ همیشگى منابع آب و پراکندگىِ زمین هاى کشاورزى، از نظر استقلال کانون هاى جمعیّتى، شباهتى قابل تأمّل با وضع اروپاى همان دوران داشت و على القاعده مى بایست که ایران نیز نوعى حکومت مبتنى بر فئودالیسم را تجربه مى کرد.[۱۰] با این اوصاف، على رغم همه آنچه از وضعیّتِ دشوار جغرافیایى ناشى مى شد، ایران به دو دلیل از مسیر فئودالیته جدا افتاد و حکومت هاى خودکامه و متمرکزِ چندى را تجربه کرد. یکى از این دلایل، موقعیّت جغرافیایى ایران است که درک آن اهمیّتى به سزا دارد; زیرا با اعتلاى تدریجى بازرگانى جهانى که بقاى خویش را در گرو امنیّت راه ها و توسعه کانون هاى تجارى مى دید، شبکه راه هاى ایران، به عنوان منطقه اى که از دیرباز حلقه وصل شرق و غرب بود، اهمیّتى دو چندان یافت. این موقعیّتِ خاصّ، همواره موجب تشویقِ ایجاد دولت هایى بوده که در سراسر نجد ایران، بسط ید داشته باشند.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
امّا دلیل دیگرى که به رغم وضعیّت جغرافیایى، ایران زمین را از تجربه حکومت هاى متمرکز ناگزیر ساخت، غنى بودن معادن فلزات و کانسارهاى جواهر است که بهویژه براى همسایگان بین النّهرینىِ ایران، بس خواستنى یا ضرورى مى نمود. در واقع، در منطقه بین النّهرین جز خاک رسِ حاصل خیز چیزى یافت نمى شد و ساکنان این ناحیه ناچار بودند فلزات، لعل هاى گرانبها و حتّى سنگ و چوب مورد نیازِ خویش را از زاگرس و ماوراى آن ابتیاع کنند، که این امر طبیعتاً ضمن ناگزیرىِ تصادم با بومیان ایران، منجر به گسترشِ فرهنگ بین النّهرینىِ ــ و از جمله تمرکزگرایى ــ در درون ایران مى شد. شواهد باستان شناسى، به روشنى مبیّن این امرند و حتّى از حوالى هزاره چهارم پیش از میلاد به بعد، مى توان رخنه قهرآمیز تمدّن بین النّهرینى را، آن هم تا اعماق ایران، ردّیابى کرد.[۱۱]
از طرف دیگر، ثروت دولت شهرهاى بین النّهرینى سبب اغواى بدویان بى شمارى مى شد که از آن همه بهره اى نداشتند. در واقع، تولید مازاد محصولات کشاورزى که ناشى از توسعه کشت آبى بود، به همراه ثروت اندوزى بازرگانان این ناحیه، طمع اقوام مجاور را مى جنباند و پر واضح که ایران زمین ــ این حلقه وصلِ شرق و غرب ــ یکى از اصلى ترین مسیرهاى عبورِ آنان براى رسیدن به بین النّهرین بود.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
به این ترتیب، معادن سرشار ایران، راه هاى مهمّ آن و هم جوارى اش با بین النّهرین، همه و همه باعث شدند تا ایران همواره شاهد رخنه هاى متوالى اقوامى گردد که یا دستیابى به ثروت هاى این سرزمین، یا گذر از آن را مطمح نظرِ داشتند.[۱۷] به این ترتیب، مى توان اطمینان داشت که ایجاد تمرکز دولتى در سلسله هخامنشى، صرفاً دستاوردِ ابتکار کوروش نمى توانست بود، بلکه در یک کلام، ضرورت هاى اقتصادى نیز در ایجاد چنان تمرکزى نقش اساسى ایفا کردند. امّا همان طورى که از این پیش تر گفته شد، ماهیّت و شرایط اقلیم ایران زمین، به دلیل پراکندگى آبادى ها و استقلالِ نسبىِ کانون هاى جمعیّتى از یکدیگر، به هیچوجه با حکومت سراسرى و خودکامه هماهنگى نداشت و اساساً چنان حکومتى نمى توانست در زندگى روزمرّه مردمانِ ایرانى حایز نقشى درخور باشد: آن دهقان ایرانى که در کنجى دورافتاده، تنها دغدغه اش باران وبرکت بود، از تمرکز دولتى هخامنشیان، جز مالیات هاى کمرشکن وبیگارى حصّه اى نداشت.اوشاهنشاه را زورمندِستمگرى مى یافت که فرزندش را به سیاهى لشگرى مى برد ومحصول اندک زمینش را تاراج مى کند. در بین النّهرین وضع به گونه اى دیگر بود. آن جا شاه مظهر ثبات و نظم اجتماعى بود. او با اجراى آیین هاى برکت بخشى درآغاز هرسال، بارورى زمین هارا تضمین مى کرد و حراست دایمى اش از شبکه هاى آبیارى،براى کشاورز بین النّهرینى یک ضرورت زیستى مى نمود.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
در نتیجه این واقعیّت ها، طولى نکشید که با برآمدنِ داریوش هخامنشى بر تـ*ـخت سلطنت، کم کم نوعى فئودالیته مبتنى بر خاندان هاى زمین دارِ بزرگ در درون طبقه حاکم شکل گرفت که بهویژه در خلال دوران طولانى سلوکى و اشکانى تکامل یافت.[۱۸] امّا استقلالِ این خاندان ها، همواره با منافع دستگاه سلطنتِ اقتدارگرا در دست درازی بود و این گونه بخش مهمّى از تاریخ ایرانِ کهن را کوشش هاى شاهان براى مطیع کردنِ فئودال ها و تلاش هاى اینان براى گریز از آن، تشکیل داده است. حال گاه آن است تا به دوران ساسانى بازگردیم.

پگاه ساسانى / یک رئیس، یک پادشاه
بر مبناى آنچه در بخش پیشین گفته شد، باید اعتراف کرد که اقدامِ ساسانیان در تشکیل یک دولت متمرکز، تحوّلى بسیار مهمّ تر و ژرف تر از یک تغییر عادّى در سلسله سلاطین بوده است. در واقع، اهمیّت رویداد مذکور در این بود که ایران زمین را از مدار طبیعىِ ناشى از «وضعیّت جغرافیایى» منحرف کرد و آن را در معرض الزاماتِ ناشى از «موقعیّت جغرافیایى» قرار داد. آشکار است که نمى توان چنین دگرگونىِ مهمّى را، تنها و تنها، ناشى از علایق خاندانى یا حتّى توانمندى شخصىِ کسى چون اردشیر قلمداد نمود و البته که به رغم روش تاریخ نگارى سنّتى، که همه تحوّلات و دگرگونى ها را به انگیزه هاى شخصى یا بخت و اقبال ربط مى دهد، باید توجّه کرد که برپایىِ یک نظام متمرکز در ایرانِ عهد ساسانى، لاجرم خود بر بسـ*ـترهایى جدّى تر از خواسته هاى یک جاه طلب شکل گرفته بوده است و این اردشیر که بى گمان فردى پر اراده و کوشش گر بوده، هرگز نمى توانسته است از پیشِ خود بانى یک تحوّل عمده اجتماعى گردد.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
راقم این سطور، بى گمان است که در کامیابىِ ساسانیان، عوامل بى شمارى نقش آفرینى کردند که از جمله این عوامل، مى توان به چند مورد ذیل اشاره اى کلّى کرد: نارضایى عمومى از آشوب و تفرقه و ناامنى شدید در اواخر دوران اشکانیان، تمایل دستگاه دینى زرتشتى به طرد ادیان بیگانه و تنفّر ایشان از سـ*ـیاست تساهل مذهبى اشکانیان، و بالاخره منقضى شدنِ عهد هلنیسم در جهانِ آن روزگاران که سلسله اشکانى ــ با وجود همه تغییراتش ــ در اساس وابستگى خاصّى به آن داشت و …. درباره تمام این عوامل زمینه ساز گفته ها و نوشته ها فراوان اند، امّا نکته اى که معمولاً به آن توجّه کافى نمى شود، نیاز ناگزیرِ بازرگانى جهانى به امنیّت و ثبات در ایران زمین است: پیشرفت و اعتلاى تدریجىِ بازرگانى جهانى که بقاى خویش را در گرو امنیّت راه ها و توسعه شهرهاى تجارى مى دید، با وضعیّت آشفته دوره اشکانى، که از آن به درستى با عنوان ملوک الطوایفى یاد کرده اند، تعارضى ژرف داشت. موقعیّت جغرافیایىِ همیشگى ایران به عنوان حلقه وصل شرق و غرب، با آن راه هاى ارتباطى و تجارىِ مهمّ اش، خصوصاً در دوران ضعف و فتورِ انتهایى دوران اشکانى، نمى توانست امنیّت و تمرکز لازم براى توسعه بازرگانى را فراهم آورد. بى گمان، این مسئله، سهمى مهمّ در برپایى یک نظام حکومتى متمرکز در هیئت دولت ساسانى ایفا کرده و اوضاعِ متشتّتِ ناشى از نظام ملوک الطّوایفىِ حاکم در اواخر عهد اشکانى و امنیّتى که گسترش جهانىِ تجارت آن را مبرم مى کرد، در اقبال به دولت متمرکزِ ساسانى نقشى پراثر داشته است.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
یکى از نکات جالب توجّه و قابل مقایسه در هر دو سلسله تمرکزگراى ایران، یعنى هخامنشیان و ساسانیان، اهتمام آنان به تسلّط بر دشت هاى شمال شرقى ایران است. در واقع، این که بنیادگذاران شاهنشاهى هاى هخامنشى و ساسانى در سرکوبى بدویان ساکن ماوراءالنّهر آن همه همّت گمارده بودند، فقط با انگیزه لزوم حراست از راه ها و کاروان هاى تجارى جور درمى آید; زیرا نه ماساژت ها که کوروش جان خویش را بر سر جنگ با آنان نهاد و نه خیونى ها که اردشیر را به خود مشغول داشتند، از چنان قدرت فائقه اى بهره مند نبودند که موجودیّت دولت ایران را به خطر اندازند. علاوه بر این، مساکن ایشان نیز چندان ثروتمند نبود که بوى دارایى هاى ایشان، شاهان ایرانى را از خود بى خود کند. امّا آنچه تسلّط بر این بدویان را براى شاهان ایرانى ضرورى مى کرد، هم جوارىِ آنان با راه بازرگانى مشهورِ به جاده ابریشم بود که به حقّ مى توان آن را رگ حیات بازرگانى جهانى دانست. امنیّت این جاده طولانى که از تون ـ هونگ در چین آغاز و تا شرقِ روم امتداد مى یافت، به مجاوران آن بستگى داشت: بخشى از جاده که در خاک چین و از پناه دیوار مشهور آن مى گذشت، معمولاً در امنیّت بود، لیکن وضع آن، در گذر از بخش شرقى فلات پامیر و تا رسیدن به خراسان شمالى، عمیقاً دستخوش تهاجمات بدویان و ناآرامى هاى سیاسى این منطقه بود.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
این نواحى، بهویژه در دوران ساسانیان و به دلیل مهاجرت اقوام گوناگون، در معرض دگرگونى هاى ژرفى قرار داشت و عاقبت هم نیروى نظامى مهیبى که توسط اقوام هپتالى سامان داده شده بود، یک چندى ایرانیان را حتّى وادار به دادنِ خراجى سنگین کرد. در درون ایران، امنیّت راه ابریشم به وضع حکومت و میزان قدرت آن بستگى داشت، امّا خطر عمده اى نیز در مغرب دجله و به دلیل بى ثباتى هاى سیاسى و نظامىِ همیشگىِ این ناحیه، آن را تهدید مى کرد. با اتّکاى به این واقعیّت است که مى توان بخش مهمّى از تاریخ ایران زمین را فهم کرد: شاه ایرانى همواره در دو پایانه شرقى و غربىِ جاده ابریشم دل مشغولى و منافع حیاتى داشت. در سمت شرق باید که بدویان و مهاجرانِ بیابان گرد را فرومالد و در سوى غرب، بین النّهرین را چنان فراچنگِ خویش نگه دارد که کم ترین گزندى به کاروان هاى تجارى وارد نشود. توفیق در این هر دو، هم ثروت فراوانى را از راه واسطه گرى و اخذ عوارض گمرکى نصیب شاه مى کرد و هم زرسالارى جهانى را خشنود مى ساخت; و البته شکست در هر کدام از جبهه ها بحران به ارمغان مى آورد. هخامنشیان در برقرارى امنیّتِ این جادّه نسبتاً موفّق بودند، لیکن شیوه حکومتى اشکانیان، هرچند با وضع جغرافیایى ایران بیشوکم هماهنگى داشت، عاقبت چنان تشتّتى به ارمغان آورد که نه فقط در دوسوى جاده ابریشم، که حتّى در درون ایران زمین نیز بر هر تکّه اى از جاده، کسى فرمان روایى مى کرد.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
از این رو، ساسانیان پس از متمرکز ساختن قدرت در درون ایران، بلافاصله در هر دو جبهه به نبرد براى استیلا بر خودمختاران پرداختند. در سوى شرق، کوشانیان و تورانیان به اطاعت اینان درآمدند و دامنه فتوحات اینان تا مرو ادامه یافت. خوارزمیان و سغدیان نیز تدریجاً تسلیم دست نشانده ساسانى شدند. در سوى غرب نیز از همان ابتدا ساسانیان با توفیق در فتح و ویران سازىِ شهر مستحکم هاترا و شهرهاى مستقل دیگر، تا حرّان و نصیبین را زیر نگین خویش آوردند. آنان از همان آغاز، در بین النّهرین شهرهاى متعددّى برآوردند و هر چند که این اهتمامِ آنان به شهرسازى، به عنوان سجایاى ایشان و جزیى از صفات ممیزه شان، نسبت به اشکانیان، به شمار مى آید، لیکن در اساس، این کار ربط مستقیمى به مقتضیّات تجارى داشت; چرا که آنان از همان ابتدا با شهرسازى عملاً تغییراتى در راه هاى بازرگانى پدید آوردند تا منافعشان در نظارت بر تجارت شرق و غرب تأمین گردد[۱۹] و البته برخلاف اشکانیان، هرگز اجازه ندادند تا در درون قلمرو ایشان، شهرهاى مستقل یا دولت هاى کوچک محلّى تشکیل شود.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
امّا صرف نظر از آنچه تاکنون آورده شد، باید دانست که زرسالاران یهودى نیز در استحکام بخشیدن به دولت تمرکزگراى ساسانى نقشى مهم داشتند. براى درک این موضوع، به ناچار باید بر تاریخچه روابط ساسانیان و یهودیان مرورى کنیم: پیشینه استقرار یهودیان در منطقه حسّاس بین النّهرین و نیز ایران، به دوران تبعید مشهور ایشان به بابل مى رسد. همچنان که پیش تر نشان دادیم، این یهودیان تبعیدى در حمایت از کوروش نقشى مهمّ ایفا کردند و بعدها نیز از همکارى با دولت هخامنشى کم ترین دریغى نورزیدند. در تمام دوران طولانى حکومت سلوکیان و اشکانیان، زرسالاران یهودىِ ساکن در بین النّهرین، یار و همکارِ رومیان بودند و این امر بى گمان به تأمین منافع تجارى ایشان بستگى داشت. از قضاى روزگار، سه مهاجمِ رومىِ برجسته اى که در این دوران بر بین النّهرین یا ایران یورش آوردند، یعنى کاراکالا و مارک آنتونى و الکساندر سوروس بیشترین پیوند را با الیگارشى زرسالار یهودى داشتند.
 
موضوع نویسنده

aliasghar

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
659
1,150
مدال‌ها
2
اردشیر ساسانى با یهودیان روابطى خصمانه داشت و این امر نه به دلیل تعصّب مذهبىِ او، بلکه دقیقاً به سبب همان روابط دیرینه آنان با رومیان بود. در واقع، تا پیش از توسعه مسیحیّت در روم، تجّار یهودى با تکیه بر الیگارشى پرنفوذِ خود، حاکمان آن را وادار به رخنه در بین النّهرین و در دست گرفتنِ راه هاى تجارى با شرق مى کردند. امّا گردش روزگار حوادثى دیگر را رقم مى زد: فروپاشى دولت روم و پدیدارىِ دولت بیزانس، یا روم شرقى، برجاى آن، زمینه اى مساعد براى جنبش مسیحیان فراهم آورد که این امر نیز عرصه را بر یهودیان تنگ کرد. در نتیجه، آنان به دولت ایران نزدیک شدند وچنان افتاد که از برکت سرازیر شدنِ سیل ثروت آنان، شاپور اوّل بر یهودیان نیکى ها کرد و اینان نیز او را ــ که ملک شاپور مى نامیدند ــ سخت گرامى داشتند. بى گمان این نزدیکى در سـ*ـیاست هاى سخت گیرانه شاپور بر مسیحیان نقشى مهمّ داشته است. در دوران شاپور دوم، این نزدیکى تا به آن جا پیش رفت که یهودیان در جنگ هاى ایرانیان بر ضد رومیان، با دادنِ وام هاى کلان به شاه، مشارکت و سرمایه گذارى هم مى کردند. امّا اقتدار و عزّت ثروتمندان یهودى در دربار ساسانى، در هنگام سلطنت یزدگرد اوّل به اوج تازه اى رسید و به طورى که مى گویند، همسر او یک زن یهودى به نام شوشندخت بود. گفتنى است که روابط عالى یهودیان با دولت ساسانى، در زمان یزدگرد دوم و به دلیل اقتدار بى مانندى که زرسالاران یهودى در درون دولت ایران کسب کرده بودند، رو به تیرگى رفت، و پس از دوران پرآسایش بهرام گور، ستیزه جویى پادشاهان ساسانى دامن آنان را گرفت.
 
بالا پایین