جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

فایل شده دلنوشته معشوقِ معشوق اثر تابان دخت

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط تابان دخت با نام دلنوشته معشوقِ معشوق اثر تابان دخت ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,199 بازدید, 27 پاسخ و 13 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع دلنوشته معشوقِ معشوق اثر تابان دخت
نویسنده موضوع تابان دخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DELVAN.
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,036
14,691
مدال‌ها
2
به او می‌رسم؛ سلام می‌دهم.
چشمانش به آنی سرد می‌شود،
و لبخندش محو!
و دست بر کمر معشوق می‌گذارد؛
و او را در آغوش می‌کشد.
و من برای بار هزارم،
آرزوی مرگ می‌کنم.
مرگ... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,036
14,691
مدال‌ها
2
زبانم در دهان می‌چرخد؛
تبریک می‌گویم
خوشبختی‌شان را؛
و تسلیت می‌گویم مرگ روحم را.
به پای هم پیر شوید...
امشب من پیر شدم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,036
14,691
مدال‌ها
2
سمفونی مرگ زده می‌شود.
معشوقم، معشوقش را
به آغوش می‌کشد.
چرخ می‌خورند و
می‌رقصند.
و من برای بار هزارم آرزوی مرگ می‌کنم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,036
14,691
مدال‌ها
2
قه‌قهه سر می‌دهد عروسش.
ترک برمی‌دارد قلبم.
بوسه‌اش روی پیشانیِ معشوق
فرود می‌آید؛
قلبم این بار هزاران تکه می‌شود؛
و باز هم کسی نمی‌بیند شکستنم را؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,036
14,691
مدال‌ها
2
نیش اشک در چشمانم
زده می‌شود و
مژگانم خیس... .
دستی قلبم را میان مشتش فشار می‌دهد؛
و او بوسه می‌گذارد بر لبانِ معشوق.
کسی نمی‌بیند شکستنم را؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,036
14,691
مدال‌ها
2
عروسش را به خانه می‌برد؛
خانه آرزوهایمان!
نه‌نه‌نه خانه آرزوهایم...
که ویران شده‌است امشب.
ویران...
ویران...
ویران... .
چرا نمی‌میریم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,036
14,691
مدال‌ها
2
نگاهش به نگاه پر حرفم می‌افتد؛
اما باز او نمی‌بیند!
نمی‌بیند سال‌ها عاشقیم را؛
نمی‌بیند نگاه پر دردم را...
ولی شاید می‌بیند و خود را به ندیدن می‌زند!
آه که چرا نمی‌میرم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,036
14,691
مدال‌ها
2
حجله ‌نشینِ عروسش می‌شود!
و من زار می‌زنم.
برای کسی غیر از من می‌شود؛
و من زار میزنم... .
زار می‌زنم به بخت سیاهم؛
و برای هزارمین بار،
آرزوی مرگ می‌کنم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین