جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده دلنوشته وال‌های آبی اثر YAGAMI

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط اِمانو با نام دلنوشته وال‌های آبی اثر YAGAMI ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 913 بازدید, 23 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع دلنوشته وال‌های آبی اثر YAGAMI
نویسنده موضوع اِمانو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط fatemeh bano
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
IMG_20220224_130922_939.jpg

"به نام ایزد دانا"

نام دلنوشته: وال‌های آبی
نویسنده: YAGAMI
ژانر: عاشقانه، تراژدی
ناظر: @فاطمه محمدزاده

تگ: برتر
مقدمه:
گر نکنی ناز نگویم تویی
جان منی آن منی
روح و روانم تویی
مسـ*ـت تو از شور توام
سر به تکاپو فتاد
دل ب تمنا بنشست،
دست ز دنیا کشید!
روح که روزی به حصار تن ما خفته بود
نعره بر آورد یکی از سر و از تن برید
بی‌خبر از آن که غریبی ورقی کهنه بود
هر که برآورد ورا از همه در رانده بود
تا که دلارام من از پرده سری برکشی
نیستی و هستی من بند نگاه تو بود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
Mar
3,785
39,376
مدال‌ها
13
Picture1 (2) (1).png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:

[ قوانین تایپ دلنوشته ]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته ]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[ تاپیک درخواست تگ دلنوشته ]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[ تاپیک درخواست جلد ]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[ تاپیک اعلام پایان دلنوشته ]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[ سوالات و مشکلات دلنویسان ]

با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
ببین که چشم‌های خیسم از باران است نه اشک، که عذرخواهی‌هایت دردهایم را نمی‌‌شوید.
که خندیدم به هر خنده‌ات؛ به هر گریه‌ات؛ به هر لحظه‌ات، باز تمام این خنده‌ها اشک‌هایم را نمی‌شوید.
تو فکر کن که من بخشیدمت؛
این کبودی‌ها را دست‌های تو نمی‌شوید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
اندوهی نفس‌گیر بر چشم‌هایم لانه کرده است حالا که دیگر نفس نمی‌کشند این مردمک‌ها.
مردمک‌های منی که با چشم‌هایش نفس می‌کشد‌.
لبخند انسان‌ها را تنفس می‌کنم اگر بهاری باشد که برسد از راه.
اگر بهاری برسد از راه و اگر چشم‌هایم به یاد بیاورند که؛ چگونه می‌شود نفس کشید.
چگونه لبخند زد.
می‌خواهم چشم‌هایم را از کاسه در بیاورم، دیگر لازم‌شان ندارم اگر قرار نیست برایم بخندی چون نفس نکشیدن را تاب نمی‌آورم.
می‌خواهم بمیرم اگر قرار نیست بگذاری نفس بکشم.
چشم‌هایم خشک می‌شوند و باز مادر نگاهم می‌کند که "چرا چشم‌هایت همیشه نمناکند؟"
آب نمی‌خواهم و این بی‌هوایی دارد خشک می‌کند چشم‌هایم را.
کجاست این لبخندهایت؟
گریه می‌کنم؛ باز اشک‌هایم را نفس می‌کشند این چشم‌هایم.
گریه می‌کنم باز.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
از خوشه‌های گندم خواستم،
و از عطر خودم؛ که از پوست تو به مشام می‌رسید،
و آفتاب و از ابرهایی که پاییز را تنگ در آغوش گرفته بودند؛ خواستم که تو را ببینم!
خواستم که این بار بد نشود... .
خواستم که هوا آفتابی نشود تا تو نمیری!
تا زنده بمانی این بار.
خواستم تا آخرش بد نشود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
چرا تنها در خواب‌هایم است که با من از عشق سخن می‌گویی؟
تنها رویاهایم شده‌اند بدترین کابوس‌هایم چرا که پایان می‌یابند و باز بیدار می‌شوم و "به در نگاه می‌کنم دریچه آه می‌کشد، تو از کدام راه می‌رسی؟"
و من تمام راه‌ها را انتظار کشیده‌ام و "خیال دیدنت چه دل‌پذیر بود "
خواب دیدنت گر چه دل‌پذیر نیست.
زمانی به سراغ خیالم بیا که گریه امانم بدهد.
زمانی به سراغ افکارم بیا که چشم‌هایم نخشکیده باشند.
که از لای ترک‌های چشم‌های خشکم خون گریه می‌کنم اگر که اشک نریخته باشم.
 
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
ای زیباترین اندوه چشم‌هایم!
روزی پلک می‌زنم و تو از چشم‌هایم به روی پوستم می‌چکی.
پوستم را می‌سوزانی و سرخ‌ترین غروب اشک‌هایم را،
بر روی گونه‌ام به جای می‌گذاری.
ای زیباترین اندوه من!
تو را رها نخواهم کرد مگر زمانی که کلاغ‌ها بر فراز بدنم برقصند.
تو را بر خاک نمی‌چکانم.
مگر زمانی که تنها غروب جهان بر گونه‌های من آرمیده باشد.
 
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
تار می‌بینم و این از ضعف چشمانم نیست.
اشک دارم در چشمانم که یخ زده‌اند و نمی‌ریزند.
تار می‌بینم و‌ این‌ تقصیر تو نیست.
در مویرگ‌های چشم من اشک است که می‌دود.
من تار می‌بینم و می‌ترسم که کور شوم اگر چشم‌هایم هم یخ بزنند.
کمکم کن. قلبم درد می‌کند.
آسمان و دریا را تار می‌بینم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
قلب ملتهب مرا هیچ اشکی مرهم نخواهد بود.
چشم برهم خواهم گذاشت تا زمانی که،
بتپد دوباره
در سی*ن*ه‌ام جای قلب دریایی کوچک.
 
موضوع نویسنده

اِمانو

سطح
3
 
دلنویس انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Jul
1,436
7,837
مدال‌ها
6
برایم آوازی بخوان،
پیش از طلوع ماهِ امشب.
پیش از آن که باد چشم‌های نمناکش را برهم بگذارد.
برایم آوازی بخوان در درازای این شب؛
که کش آمده است تا ابتدای اولین نفس آفتاب.
قبل از آن که فردا شود آوازی بخوان.
شب‌ها صدایت پر رنگ‌تر است.
گوش‌هایم شنواتر،
در تاریکی صدایت را می‌بوسم،
صدایت را که به من نمی‌رسد،
مثل دست‌هایت.
در تاریکی تورا می‌فهمم.
در شب.
زیر مهتاب.
 
بالا پایین