- Apr
- 5,571
- 6,491
- مدالها
- 12
آیذین نگاهی به اونا کرد که به یمتمون میاومدن و بعد محکم من رو بغل کرد جوری که اونا ببینن. ت به خودم اومدم از خودم جداش کردم و به عقب هولش دادم. پسرها رفته بودن یهو فهمیدم چه خبره! عصبی شدم با چه من رو بغل کرد؟ عصبی نگاهش کردم.
- تو با چه حقی منو بغل کردی؟
- جای دستت درد نکنته؟ اگه اینکار رو نمیکردم اون عوضیها حسابت رو رسیده بودن. چیه؟ ناراحتی اونا بغلت نکردن؟
یه سیلی محکم خوابوندم تو گوشش تا دیگه چرت و پرت نگه. اشکهام نزدیک بود رو گونهم بریزه. بغض کرده بودم باعث شده بود بریدهبریده حرف بزنم.
_ تو... تو... حق نداری... درباره من... اینجوری فکر کنی... کاری که خودت میکنی رو نبند به گردن من... تا حالا نزدیک هیچ پسری نشدم... حد خودم رو دونستم... پس احتیاجی... نیست ... که ناراحت باشم... ناراحتم... که تو حد خودت رو نمیدونی... و این کار رو کردی.
بالاخره اشکهام ریختن، نمیخوام ضعف من رو ببینه برای همین زود روم رو برگردوندم و دویدم. تا خود پایگاه دویدم و گریه کردم با صدای بلند پریدم تو اتاقم و در رو قفل کردم. پشت در سر خوردم رو زمین. دستهام رو جلو صورتم گرفتم و زار زدم… .
نمیدونم چهقدر بود که داشتم گریه میکردم با صدای در اتاق اشکهام رو پاک کردم محکم در میزد، یعنی کیه؟
یه نفس عمیق کشیدم به خودم مسلط شدم در رو باز کردم. با دیدن علی اخمهام رفت تو هم این اینجا چه غلطی میکنه؟
- تو با چه حقی منو بغل کردی؟
- جای دستت درد نکنته؟ اگه اینکار رو نمیکردم اون عوضیها حسابت رو رسیده بودن. چیه؟ ناراحتی اونا بغلت نکردن؟
یه سیلی محکم خوابوندم تو گوشش تا دیگه چرت و پرت نگه. اشکهام نزدیک بود رو گونهم بریزه. بغض کرده بودم باعث شده بود بریدهبریده حرف بزنم.
_ تو... تو... حق نداری... درباره من... اینجوری فکر کنی... کاری که خودت میکنی رو نبند به گردن من... تا حالا نزدیک هیچ پسری نشدم... حد خودم رو دونستم... پس احتیاجی... نیست ... که ناراحت باشم... ناراحتم... که تو حد خودت رو نمیدونی... و این کار رو کردی.
بالاخره اشکهام ریختن، نمیخوام ضعف من رو ببینه برای همین زود روم رو برگردوندم و دویدم. تا خود پایگاه دویدم و گریه کردم با صدای بلند پریدم تو اتاقم و در رو قفل کردم. پشت در سر خوردم رو زمین. دستهام رو جلو صورتم گرفتم و زار زدم… .
نمیدونم چهقدر بود که داشتم گریه میکردم با صدای در اتاق اشکهام رو پاک کردم محکم در میزد، یعنی کیه؟
یه نفس عمیق کشیدم به خودم مسلط شدم در رو باز کردم. با دیدن علی اخمهام رفت تو هم این اینجا چه غلطی میکنه؟
آخرین ویرایش توسط مدیر: