موضوع نویسنده
- Oct
- 6,750
- 32,314
- مدالها
- 7
شده باران بزند
قلب تو ویرانه شود؟
شده از شدت گریه
زیر چشمانت کبود شود؟
شده از دست معشوقهت
یکباره دیوانه شوی؟
شده از غم دوریِ او
یک شبِ پیر شوی؟
شده در یک نگاه او
خمار و دائمالخمر شوی؟
شده به یاد او
تا نیمهشب گریه کنی؟
با خدا راز و نیار و
تا سحرگاه بغض کنی؟
شده روزی برسد
باران، بغض را به تو هدیه دهد؟
آنقدر گریه کنی، بغض امانت ندهد؟
گنجینهی دلم پُر از دردهاست.
آه جانسوزِ دلم، از غمِ فرداست.
قلب تو ویرانه شود؟
شده از شدت گریه
زیر چشمانت کبود شود؟
شده از دست معشوقهت
یکباره دیوانه شوی؟
شده از غم دوریِ او
یک شبِ پیر شوی؟
شده در یک نگاه او
خمار و دائمالخمر شوی؟
شده به یاد او
تا نیمهشب گریه کنی؟
با خدا راز و نیار و
تا سحرگاه بغض کنی؟
شده روزی برسد
باران، بغض را به تو هدیه دهد؟
آنقدر گریه کنی، بغض امانت ندهد؟
گنجینهی دلم پُر از دردهاست.
آه جانسوزِ دلم، از غمِ فرداست.
آخرین ویرایش توسط مدیر: