جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

ضرب‌المثل ضرب المثل های مازندرانی با معنی و ترجمه

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات کهن توسط شاهدخت با نام ضرب المثل های مازندرانی با معنی و ترجمه ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 5,154 بازدید, 52 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات کهن
نام موضوع ضرب المثل های مازندرانی با معنی و ترجمه
نویسنده موضوع شاهدخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شاهدخت
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,224
40,060
مدال‌ها
25
اتا گره شه موس جه وندمبه، شما دِ روز کَشِنه دندون جه وا هاکنین
گره‌ای با کونم می‌بندم که دو روز طول می‌کشد با دندان بازش کنید
کار کردن من ارزش بالایی در برابر کار سهل‌انگارانهٔ تو دارد

اتّا شفته، اتّا مَله وَسّه
یک دیوانه برای (بهم ریختن) یک محل کافی است
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,224
40,060
مدال‌ها
25
اتی که ته سر دکته، دابوی شالِ سر نکِته
این‌طور که برای تو اتفاق افتاد؛ برای شغالِ دابو (روستایی در آمل) رخ نداده.

اسا که در جندم شومبه، چه کینگ‌سو بورم؟
حالا که دارم به جهنم می‌روم، چرا با اکراه بروم؟ (کینگ‌سو: حرکت کودکی که هنوز راه رفتن یاد نگرفته روی دستانش)
معادل: آب که از سر گذشت، چه یک سطل چه صد سطل.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,224
40,060
مدال‌ها
25
اسب هدائه خر بیته خشالی جه پر بیته
اسب خودش را داد و به جایش خری گرفت و از خوشحالی هم به هوا می‌پرید
کسی که چیز با ارزشی را بدهد و در ازایش چیز بی‌ارزشی را بگیرد و خوشحال هم باشد!

اسب پیغوم په جو نخرنه
با پیام فرستادن برای اسب، اسب جو نمی‌خورد
اسب خانی هایری یال ره هاریش زن خانی بوری مار ره هاریش
اسب خواستی، یالش را ببین. زن خواستی، مادرش را ببین.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,224
40,060
مدال‌ها
25
اسب توره مَر بیّه.
مار توبرهٔ اسب شد. (موجب شر شد)
معادل: موی دماغ کسی شدن.

اسبِ بار کجه، باربن کشی ره قائم کانده.
بار اسب کج است، طناب باربندش را محکم می‌کند.
به جای علت به معلول می‌پردازد.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,224
40,060
مدال‌ها
25
اش ره وَرفِ روز کشِننّه
خرس را روز برفی می‌کشند، شکار می‌کنند.
انجام هرکاری تابع زمان و مکان است.

اش تنگ تاش دکفه، شه کته ره خرنه
خرس در صورت سختی شاید فرزند خود را هم بخورد
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,224
40,060
مدال‌ها
25
اش ره باتنه ته ره خانه چپون هاکنن، برمه کرده که نوه دراغ بوهه.
خرس را گفتند: تو را می‌خواهند چوپان کنند، گریه می‌کرد نکند دروغ باشد.

اشِ کشمبه، پلنگ دار دمبه و یا اش گیرمه، پلنگ گیرمه
خرس را می‌کُشم پلنگ را می‌تارانم به درخت.
شاخ‌وشانه کشیدن تو خالی.

اشگر فدای کپر
سرشاخه‌های نرم فدای کنده‌های قطور زیرین
فقیر به پای غنی می‌سوزد.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,224
40,060
مدال‌ها
25
اقبال داشت بوئیم، گره کتمی مِردمی
اگر شانس داشتیم در همان کودکی می‌مردیم.

اگه ته چکل آغوری، من ول سر چاقومه
اگه تو گردویی سخت هستی، من چاقویی نوک تیزم.

اگر اینکار بیّه، من تسّه، زنّه ورگ، ایارمه
اگر این کار انجام شد برای تو گرگ زنده می‌آورم.
این مثل در امور محال و غیرممکن گفته می‌شود.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,224
40,060
مدال‌ها
25
اما درمی اسب ره نال کمی خر چه دس ره راس کننه
ما داریم اسب را نعل می‌کنیم، خر دستش را بلند کرده!
معادل: بر خرمگس معرکه لعنت

اِما بامشی خامی که گَل بخره
ما گربه‌ای می‌خواهیم که موش بگیرد (یعنی نیازمند نیرویی مؤثر و کارآمد هستیم.)

امساله میچکا خانه پارساله میچکا ره جیک جیک یاد بَده
بچه گنجشک امساله می‌خواهد به گنجشک بزرگ‌تر از خودش آواز خواندن یاد بدهد
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,224
40,060
مدال‌ها
25
امه پیت کلا لو ناشته؟
جغد ما لب نداشت.
معادل: باس ما خار داشت؟

اَمه خاشک کِله هم او سر کانده.
جوی خشکیدهٔ ما هم روزی می‌جوشد.
روزی هم دنیا به کام ما خواهد شد.

انده مر بخرده تا افعی بیّه
آنقدر مار خورد تا افعی شد
شخصی که به واسطه انجام کار خلاف زیاد به صورت یک خلاف کار حرفه‌ای درآمده باشد
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,224
40,060
مدال‌ها
25
او به امام ندنه، تش به یزید
آب به امام نمدهد و نیز آتش به یزید هم نمی‌دهد
کنایه از خسیسی

او که از سر بگذره، چه ات وَجه چه صد وجه.
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.

او جا وَل وِل داینه / پیرجایی شه خِل داینه
معادل: کبوتر با کبوتر، باز با باز / کند همجنس با همجنس پرواز

اون گادر ته ره حالی بوو، پلا لَوه خالی بوو
کنایه از دست دادن فرصت است.

اینجه تا آمل بسوجه / مه دسته کمل نسوجه
خدا کنه از اینجا تا آمل آتیش بگیره ولی یک دسته کاه من نسوزه (خودخواهی)
 
بالا پایین