جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

ضرب‌المثل ضرب المثل های مازندرانی با معنی و ترجمه

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات کهن توسط شاهدخت با نام ضرب المثل های مازندرانی با معنی و ترجمه ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 2,755 بازدید, 52 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات کهن
نام موضوع ضرب المثل های مازندرانی با معنی و ترجمه
نویسنده موضوع شاهدخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شاهدخت
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,597
40,149
مدال‌ها
25
بابل نرسّی شلوار ره در نیار
هنوز به بابل نرسیده شلوارت را بیرو نیاور!

بابل گدا، آمل ره ضرره.
حتی کمک به گدای بابلی، به ضرر اقتصاد آمل است.

بابل همیشه پنیر پوس نیارنه
همیشه اوضاع بر وفق مراد نیست

باجا باجا ره بد دارنه زن‌پِر هر دِتا ره
باجناغ از باجناغ بدش می‌آید و پدر زن از هر دو

بارک الله عظیم ره سوار بیه چوزین ره
معادل: از کرامات شیخ ما چه عجب؛ مشت را باز کرد و گفت یک وجب
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,597
40,149
مدال‌ها
25
باکله لاپه ره خرنه، دار سایه خسنه
باقالا را در سوراخی درخت می‌خورد و در سایهٔ درخت می‌خوابد
کنایه از تنبلی

بامشی ره گتنه ته زور دوائه ونه سر خاک دشنّیه
به گربه گفتند که ادرار تو دارو است گربه روی ادرار خود را با خاک پوشانید
اگر از آدم بد ذات چیز را بخواهی هرچند در توان او باشد از تو دریغ می‌کند

بامشی که هستکا خانّه، شه موس ِاندا خانّه
[اگر می‌بینی که] گربه استخوان می‌خورد، به اندازهٔ سوراخ مقعدش می‌خورد.

بامشی که لاغر بئییه گـَل وه ره جول پرّنه
وقتی فردی ضعیف شد بقیه به او زور می‌گویند
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,597
40,149
مدال‌ها
25
بامشی که هستکا خانّه، شه موس ِاندا خانّه
[اگر می‌بینی که] گربه استخوان می‌خورد، به اندازهٔ سوراخ مقعدش می‌خورد.

بامشی که لاغر بئییه گـَل وه ره جول پرّنه
وقتی فردی ضعیف شد بقیه به او زور می‌گویند

بامشی حخ ره ماس کلا سر گیرنه
مجرم را در صحنهٔ جرم باید گیر انداخت.

بامشی‌کته میومیو ره شه مار جا یاد گیرنه
بچه گربه میومیو کردن را از مادرش می‌آموزد.

ببر ول هاکرده، ته ول نکاندی!
ببر ولمون کرد، تو ولمون نمی‌کنی! (اشاره به حکایت)
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,597
40,149
مدال‌ها
25
بپته خربزه شال نصیب بونه
خربزه رسیده نصیب شغال می‌شود
چیز خوبی نصیب کسی شده که لیاقتش را نداشته‌است

بپته پلایِ کدبانوئه
پس از پخته شدن پلو، کدبانوی خوبی است (همراه با تمسخر)

بخردن براره هاکردن بیماره
موقع خوردن برادر است و موقع کار، بیمار
برار که فقیره؛ هفت پشت غیره و یا براری که فقیر بو؛ به هفت پشت غیر بو
برادرش اگر فقیر باشد؛ می‌گوید نسبتی با من ندارد

برمه ره چـِش خانه؛ خنده ره خشحالی
برای گریه چشم می‌خواهی و برای خنده، خوشحالی
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,597
40,149
مدال‌ها
25
برمه کنّه؛ نون ندنه
گریه می‌کند ولی نان نمی‌دهد.
کسی که برای افرا د فقیر دلسوزی می‌کند ولی حاضر به کمک به آنها نیست.

برو هِنیش، مکه دیاره
بیا روش بشین، مکه از اینجا معلومه
معادل با: بیلاخ

بز گانه مه ره بکاشتن جه درد نکانده، مه ره میست هاکردن جه درد کانده
بز می‌گوید من از ذبح خود ناراحت نیستم، من از مشت زدن به بالینم (هنگام پوست کندن) اندوهگین هستم
موقعی که کسی را کمک بکنید و او قدر ناشناس باشد
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,597
40,149
مدال‌ها
25
بز ره غم جون، قصاب ره غم پی
بز قصّهٔ جانش را می‌خورد و قصاب قُصهٔ چربی گوشت را
هرکس منفعت خودش را می‌نگرد

بز، بزه اشنه پلم خورنه
بز، بز دیگری را می‌بیند و به تبعیت از او گیاهی را می‌خورد که ضرر دارد.
کنایه از تقلید کردن از دیگری

بز دره بغداد کله پاچه شونه سوغات
بز هنوز در بغداد است، کله‌پاچه‌اش به عنوان سوغات به ما رسیده
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,597
40,149
مدال‌ها
25
بز مرگ هارسی‌یه چپون چاشت ره خرنه
هنگامهٔ مرگ بز که رسید، غذای چوپان را می‌خورد.

بشسه لینگ بورده کاج، نشسّه لینگ بورده دواج
با پای شسته روی درخت می‌رود ولی با پای نشسته به لحاف می‌رود.
آن هنگام که لازم است، کار مناسب را انجام نمی‌دهد.

بکوش اتا دفعه بخر / بدوش همیشه بخر
اگر بکشی، فقط یک بار می‌خوری ولی اگر بدوشی، دائمی خواهد بود. (زجرکش کردن)

بنه بخرده آدم دار ره وِجِنه
آدم زمین‌خورده درخت را از ریشه می‌کند
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,597
40,149
مدال‌ها
25
بهار پلاپج پییز ماه ره یاد بیار / زنبیل به دوش مردم کنا کنا ر یاد بیر
کنایه از آدم ولخرجی که توی خوشی هاش (فصل بهار) به یاد وقت سختی هاش (فصل پاییز و کار بر روی زمین کشاورزی) نیست

بوتمی خرس کدخدائه، نَؤنِسمی خرس خی خدائه
فکر می‌کردیم خرس قوی است و اگر کدخدا باشد، حامی ماست؛ نمی‌دانستیم با قدرتش بلای جان ما می‌شود.

بوتنه که: «خی وچه زنه یا مرغنه کنّه؟» بوته: «از این حرامی هرچی بوّی، بر اِنه.»
گفتند: «خوک بچه می‌زاید یا تخم می‌کند؟» گفت: «از این حرامی هر چه بگویی بر می‌آید.»
دربارهٔ کید و مکر و شیادی برخی افراد بی‌مروت که از هیچ کار خلافی رویگردان نیستند این مثل را می‌زنند.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,597
40,149
مدال‌ها
25
بورده ابروی بنّه رج هکنه بزوئه چشّه کور هکرده
رفت زیر ابرو را درست کند زد چشمش را هم کور کرد
کسی که می‌خواهد نقصی را بر طرف کند اما بیشتر خرابی به بار آورد

بورده بَپِره بَگُوزیه!
کنایه از این که کسی ادعای کاری را می‌کند اما قادر به انجام کار نیست/

بیکار وسه یار انه / کارگر وسه کار انه
برای بی‌کار یار می‌آید، برای کارگر کار.

بیمار که شفائه / حکیم در راهه
تقریباً فارسی است.

بینج په ورمز ئو خرنه
رک به: ورمز…
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,597
40,149
مدال‌ها
25
بیکار وسه یار انه / کارگر وسه کار انه
برای بی‌کار یار می‌آید، برای کارگر کار.

بیمار که شفائه / حکیم در راهه
تقریباً فارسی است.

بینج په ورمز ئو خرنه
رک به: ورمز…

بینج خوشه که ول بوو بینج کر پشت راس بونه
خوشهٔ برنج که دولّا شود، پشت کشاورز بلند می‌شود. (دارای ایهام)
 
بالا پایین