جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار طالب آملی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام طالب آملی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,372 بازدید, 55 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع طالب آملی
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
آمد آن جراحِ دل ، وز سوزن مژگان نمود

زخمهای کهنه ی ما را رفوی تازه ای...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
بی تلخی حسرت به سبویم نرود آب
تا زهر نگردد به گلویم نرود آب

گر آب رخم را گذری جانب آن کو ست
آنروز مبادا که ز رویم نرود آب
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
دلْ نکته‌ای بیان ز لبش کرد و من ز شوق
جستم ز جا که بوسه دهم بر دهان دل

تا جان بُوَد به تن، ز تو دل برنمی‌کَنم
اول قسم به جان تو وانگه به‌جان دل
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
هاده ام به جگر
داغ عشق و میترسم

جگر نماند و
این داغ برجگر مانَد!
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
ز شوق دوست نالم زار در پوست
نگنجم در قبا چون مار در پوست

من آن کافردل زاهد جبینم
که دارد سبحه‌ام زنار در پوست

مرا ز آهنگ ساز ناله گویی
که دارد سی*ن*ه موسیقار در پوست

ترنج غبغبش تا دیدم از شوق
نمی‌گنجد دلم چون مار در پوست

ازین پهلو به‌آن پهلو نپیچم
چنان غلطم که دارم خار در پوست

سخن در پرده گویم با دل خویش
که دارد لذتِ گفتار در پوست

برآ از پرده همچون مغز «طالب»
که عارف می نسازد کار در پوست
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
ز گریه، شام و سحر دیده چند درماند؟
دعا کنید که نی شام و نی سحر ماند

به غارت چمنت بر بهار منّت‌هاست
که گل به دست تو، از شاخ تازه‌تر ماند

دو زلف یار، به هم آنقدَر نمی‌ماند
که روز ما و شب ما به یکدگر ماند!

نهاده‌ام به جگر داغِ عشق و می‌ترسم
جگر نماند و این داغ بر جگر ماند!

کنید داخل اجزای نوشداروی ما
هر آن گیاه که برگش به نیشتر ماند

اگر به جامه‌ی آهن دَمی فشانم اشک
از او نه اَبره به‌جا و نه آستر ماند

برای عزّتِ مکتوب او به دست آرید
فرشته‌ای که به مرغان نامه‌بر ماند

ز بس فتاده به هر گوشه پاره‌ای ز دلم
فضای دهر به دکّان شیشه‌گر ماند!

ز شهدِ خامه‌ی «طالب» چو لب کنم شیرین
دو دَهْنه در دهنم طعم نیشکر ماند...
 
بالا پایین