با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!به گونهای زندگی کنید که پنج سال بعد، با افسوس به پنج سال گذشته خود نگاه نکنید.
دروغگویی روی مبل، اروین یالوم
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردن بدین پارسی
شاهنامه، فردوسی
بگرفت عصا چو ناتوانان
برداشت تنی دو از جوانان
لیلی و مجنون، نظامی
انواع عدد در فارسی | اصلی | ساده | یک، دو، ده، بیست، صد و ... |
---|---|---|---|
مرکب | یازده، دوازده، دویست و ... | ||
ترتیبی | یکم، دوازدهم و ... | ||
کسری | نیم، یک چهارم و ... | ||
توزیعی | یک به یک، چهار تا چهار تا و ... |
هیچ، یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت، نه، ده، بیست، سی، چهل، پنجاه، شصت، هفتاد، هشتاد، نود، صد، هزار، میلیون و میلیارد
یازده، دوازده، سیزده، چهارده، پانزده، شانزده، هفده، هیجده، نوزده، دویست، سیصد، چهارصد، پانصد، ششصد، هفتصد، هشتصد، نهصد
ده و شش هزار از مهان سرای
ز گوهر کمرشان، ز دیبا قبای
دیوان، اسدی
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک