- Apr
- 7,432
- 29,259
- مدالها
- 15
شاهرخ با نفس عمیقی از در قفلشدهی اتاقک برگرداند و به سرتاپای افرادی که مقابلش ایستاده بودند؛ نگاهی انداخت و خواست چیزی بگوید که ناگهان صدای کوبش مشتهایی بر درب شیشهای خانه در گوشهایشان پیچید. کوکب درحالی که با حیرت به در نگاه میکرد؛ ابروی قهوهای رنگش بالا پرید و با نگاهی به رعنا ناباور پرسید:
- مگه سکینه خانم قرار نبود عصر بیاد؟ کیه این وقت ظهر؟
رعنا با این سخن او نگاهی بر ساعت مشکی، قدیمی و خاکگرفتهای که به کمک میخی بر دیوار سفید و پر ترک خانهی قدیمیشان زده شده بود نگاهی کرد؛ با دیدن عقربه بزرگ روی دوازده و عقربهی کوچک روی چهار شانهای بالا انداخت و با لحن نامطمئن و مالامال از تردیدی پاسخ داد:
- همچین هم ظهر نیست والا ساعت چهار شده، دیگه با این اتفاقات ظهر و بعدازظهر قاطی شده. شاید زودتر اومده.
با این توضیحات نگاه ترسیده و مملو از اکراهی به در اتاقکی که ناصر موقتاً در آن خوابیده بود نگاهی انداخت و با لحن نگران و پریشانی رو به کوکب و شاهرخ پاسخ داد:
- فقط باید دعا کنین این غول بیابونی تا شب که سکینه خانم و اون دختر مارمولکش میرن بیدار نشه که بدبخت دو عالم میشیم.
اینها را گفت و پا تیز کرد که برای باز کردن در آنها را ترک کند؛ اما انگار که چیزی یادش آمده بود به عقب بازگشت و با لحن پرسشگری رو به کوکب پرسید:
- راستی ناهار آماده هست اگه سکینه خانم بود؟
کوکب بازدم عمیقش را بیرون داد و درحالی که میان تشک، پتو و پارچههایی که کنار اتاقک تلنبار شده بودند؛ دنبال چادر گلگلی و سفیدش میگشت؛ نگاهی به رعنا انداخت با اکراه خاصی در لحن پرتاسفش پاسخ داد:
- آش که داریم ولی یه غذای دیگه هم بود بهتر میشد. الان اون دخترهی وزه و امروزیاش میخواد ما رو مسخره کنه که آره سوپ و آش غذا نیست!
پریناز که هیچگاه زبانش از پاسخهای دندانشکن کوتاه نبود؛ درحالی که همانند کوآلا خود را بیشتر به شاهرخ میچسابند؛ ابروی مشکی رنگ و پرپشتش را بالا پراند و با ناز و عشوهی زیادی در صدای دلنوازش گفت:
- خوب چرا جلوشون آنلاین غذا سفارش نمیدین که کلاستون هم بالا بره؟
رعنا درحالی که ناخودآگاه نگاه تحسینآمیزش روی پریناز فرود آمد و از زیرکی و سیاست بالای او به وجد آمده بود؛ نگاهی به کوکب که با این حرف او احساس گیجی میکرد انداخت و با بیطرفی خاصی لب گشود:
- بد چیزی هم نمیگه ها! تازه دخترش هم چشمش درمیاد.
کوکب درحالی که با گیجی و سردرگمی خاصی در تیلههای زیتونیاش به سه نفری که مقابلش از خرید آنلاین صحبت میکردند نگاهی میانداخت؛ ابروی قهوهایاش را بالا پراند و با لحن پرسشگری پرسید:
- آنلایند چیه دیگه؟ یعنی چی آنلایند بخریم؟!
- مگه سکینه خانم قرار نبود عصر بیاد؟ کیه این وقت ظهر؟
رعنا با این سخن او نگاهی بر ساعت مشکی، قدیمی و خاکگرفتهای که به کمک میخی بر دیوار سفید و پر ترک خانهی قدیمیشان زده شده بود نگاهی کرد؛ با دیدن عقربه بزرگ روی دوازده و عقربهی کوچک روی چهار شانهای بالا انداخت و با لحن نامطمئن و مالامال از تردیدی پاسخ داد:
- همچین هم ظهر نیست والا ساعت چهار شده، دیگه با این اتفاقات ظهر و بعدازظهر قاطی شده. شاید زودتر اومده.
با این توضیحات نگاه ترسیده و مملو از اکراهی به در اتاقکی که ناصر موقتاً در آن خوابیده بود نگاهی انداخت و با لحن نگران و پریشانی رو به کوکب و شاهرخ پاسخ داد:
- فقط باید دعا کنین این غول بیابونی تا شب که سکینه خانم و اون دختر مارمولکش میرن بیدار نشه که بدبخت دو عالم میشیم.
اینها را گفت و پا تیز کرد که برای باز کردن در آنها را ترک کند؛ اما انگار که چیزی یادش آمده بود به عقب بازگشت و با لحن پرسشگری رو به کوکب پرسید:
- راستی ناهار آماده هست اگه سکینه خانم بود؟
کوکب بازدم عمیقش را بیرون داد و درحالی که میان تشک، پتو و پارچههایی که کنار اتاقک تلنبار شده بودند؛ دنبال چادر گلگلی و سفیدش میگشت؛ نگاهی به رعنا انداخت با اکراه خاصی در لحن پرتاسفش پاسخ داد:
- آش که داریم ولی یه غذای دیگه هم بود بهتر میشد. الان اون دخترهی وزه و امروزیاش میخواد ما رو مسخره کنه که آره سوپ و آش غذا نیست!
پریناز که هیچگاه زبانش از پاسخهای دندانشکن کوتاه نبود؛ درحالی که همانند کوآلا خود را بیشتر به شاهرخ میچسابند؛ ابروی مشکی رنگ و پرپشتش را بالا پراند و با ناز و عشوهی زیادی در صدای دلنوازش گفت:
- خوب چرا جلوشون آنلاین غذا سفارش نمیدین که کلاستون هم بالا بره؟
رعنا درحالی که ناخودآگاه نگاه تحسینآمیزش روی پریناز فرود آمد و از زیرکی و سیاست بالای او به وجد آمده بود؛ نگاهی به کوکب که با این حرف او احساس گیجی میکرد انداخت و با بیطرفی خاصی لب گشود:
- بد چیزی هم نمیگه ها! تازه دخترش هم چشمش درمیاد.
کوکب درحالی که با گیجی و سردرگمی خاصی در تیلههای زیتونیاش به سه نفری که مقابلش از خرید آنلاین صحبت میکردند نگاهی میانداخت؛ ابروی قهوهایاش را بالا پراند و با لحن پرسشگری پرسید:
- آنلایند چیه دیگه؟ یعنی چی آنلایند بخریم؟!
آخرین ویرایش: