جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

همگانی قشنگترین شعری که شنیدی؟

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط ننجون:|💤 با نام قشنگترین شعری که شنیدی؟ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 2,516 بازدید, 67 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع قشنگترین شعری که شنیدی؟
نویسنده موضوع ننجون:|💤
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SOLEMN

گیان

سطح
2
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
فعال انجمن
Oct
2,770
30,350
مدال‌ها
3
دوباره زنده شدم
بعد از این همه مردن

به خانه آمده ام
بعد از این همه تبعید

دوباره پنجره ام
بعد از این همه دیوار

به اعتماد چشم تو
بعد از این همه تردید

شبیه مرهمی که روان است
تمام زخم های مرا بردی

مرا گرفتی از من تنها
به دست هیچ سپردی

نفس نکشیده ام پیش از تو
هوا اگر هوای تو باشد

غزل نمی شنوم بعد از تو
صدا اگر صدای تو باشد
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Oct
253
300
مدال‌ها
1
تا بداند که شب ما به چه سان می گذرد
غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده
 
  • لبخند
واکنش‌ها[ی پسندها]: RPR"

آفرودیت؛

سطح
1
 
سرپرست بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,364
7,107
مدال‌ها
3
ز هوشیاران عالم هرکه را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد
 

ن. عادل

سطح
1
 
م.نگار
فعال انجمن
Sep
176
1,395
مدال‌ها
4
خیال خام پلنگ من،
به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش
به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من، دل مغرورم،
پرید و پنجه به خالی زد
که عشق، ماه بلند من،
ورای دست رسیدن بود
من و تو آن دو خطیم، آری
موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان ز آغاز
به یکدگر نرسیدن بود
گل شکفته خداحافظ
اگرچه لحظه ی دیدارت
شروع وسوسه‌ای در من
به نام دیدن و چیدن بود
اگر هیچ گل مرده دوباره زنده نشد
اما بهار در گل شیپوری
مدام گرم دمیدن بود
چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می بافت
ولی به فکر پریدن بود...
 
آخرین ویرایش:

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
بی‌حرکتیم... زل زده در چشم‌های هم
تا بوسه‌ای که حالتمان را عوض کند
دیوانه‌ایم... عاشق هر ک.س که عاشق است!
شاید که عشق، شکل جهان را عوض کند
 

ن. عادل

سطح
1
 
م.نگار
فعال انجمن
Sep
176
1,395
مدال‌ها
4
به حباب نگران لب یک رود قسم، و به آن لحظه ی شادی که گذشت،
غم هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...

لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز...!
زندگی ذره کاهی است
که کوهش کردیم،
زندگی نام نکویی است
که خارش کردیم

زندگی نیست به جز نم‌نم باران بهار
زندگی نیست به جز دیدن یار
زندگی نیست به جز عشق
به جز حرف محبت به کسی
ورنه هر خار و خسی
زندگی کرده بسی

زندگی تجربه ی تلخ فراوان دارد،دو سه تا کوچه و پس کوچه و اندازه ی یک عمر بیابان دارد.

ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم...
 

ن. عادل

سطح
1
 
م.نگار
فعال انجمن
Sep
176
1,395
مدال‌ها
4
می رسد روزی که بی هم می شویم
یک به یک از جمع هم کم می شویم
می رسد روزی که ما در خاطرات
موجب خندیدن و غم می شویم
گاهگاهی یاد ما کن ای رفیق
می رسد روزی که بی هم می شویم
 

ن. عادل

سطح
1
 
م.نگار
فعال انجمن
Sep
176
1,395
مدال‌ها
4
صبح بی تو رنگ بعد ازظهر یک آدینه دارد
بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بی تو می گویند تعطیل است کار عشقبازی
عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد
جغد بر ویرانه می خواند به انکار تو اما
خاک این ویرانه ها بویی از آن گنجینه دارد
خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد
عشق با آزار خویشاوندی دیرینه دارد
در هوای عاشقان پر می کشد با بی قراری
آن کبوتر چاهی زخمی که او در سی*ن*ه دارد
ناگهان قفل بزرگ تیرگی را می گشاید
آنکه در دستش کلید شهر پر آیینه دارد
 
بالا پایین