جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

ادبیات نوشتاری قصه کودکانه مارتی، خدنگ جنگلی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات نوشتاری و صوتی کودکان توسط Puyannnn با نام قصه کودکانه مارتی، خدنگ جنگلی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 451 بازدید, 27 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات نوشتاری و صوتی کودکان
نام موضوع قصه کودکانه مارتی، خدنگ جنگلی
نویسنده موضوع Puyannnn
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Puyannnn
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
خب همونطور که قبلا گفتم، غذای مورد علاقه‌ی مارتی، ماره! مارتی هر نوع ماری با هر اندازه‌ای رو دوست داره! اون شکارچی خیلی ماهریه و مارها رو شکار میکنه! البته بچه‌ها! مارتی یک حیوون گوشتخواره و اگر ماری پیدا نکنه میتونه ماهی یا گوشت پرنده هم بخوره!
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
یک روز آفتابی، هنریتا داشت اطراف لونه‌اش پرواز میکرد و دنبال غذا میگشت. وقتی به لونه برگشت، متوجه شد که دو تا از تخم‌هاش نیستن.

هنریتا حسابی ناراحت شد! حتما یک حیوون دیگه به لونه‌اش اومده بود و دو تا از تخم‌های ارزشمندش رو خورده بود!
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
هنریتا سریع روی زمین رفت تا بقیه‌ی پرنده‌ها متوجه نشن که اون داره گریه میکنه! هنریتا، مارتی رو دید و گفت:

مارتی! به نظرم سم توی لونه‌ی من خزیده و دو تا از تخم‌های من رو خورده!

سم گفت:

ای بابا!! حتما خیلی ناراحت شدی!!

هنریتا پرسید:

حالا من باید چی کار کنم؟
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
مارتی میدونست که هنریتا و بقیه‌ی مرغ‌ها ماهیخوار خیلی خرچنگ دوست دارن! مارتی به این فکر کرد که اگر یک غذای خوب برای هنریتا پیدا بکنه، اون حتما خوشحال میشه!

تازه! مارتی خودش هم بدش نمیومد یک غذای حسابی بخوره! برای همین به هنریتا گفت:

پس تو دلت میخواد که از شر این مار خلاص بشی؟!

هنریتا گفت:

آره! من آرزو میکنم که یک نفر بخورتش!
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
مارتی گفت:

هنریتا! من میتونم بهت کمک کنم! تو و بقیه‌ی مرغ‌های ماهی‌خوار باید چند تا خرچنگ و ماهی شکار کنید و اون ها رو از دم خونه‌ی سم تا خونه‌ی من بچینید! اون اونقدر مشغول خوردن غذاها میشه که یادش میره داره به خونه‌ی من نزدیک میشه! اینطوری من میتونم بخورمش و تو هم از شر اون خلاص میشی و دیگه تخم‌های تو رو نمیخوره!
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
هنریتا چند دقیقه فکر کرد و بعد لبخند زد! اون پرواز کرد تا به بقیه‌ی مرغ‌های ماهیخوار خبر بده!

خیلی زود، مرغ‌های ماهیخوار، تموم‌ ماهی‌ها و خرچنگ‌های رودخونه رو شکار کردن! حتی کارل رو! مرغ‌های ماهیخوار، تموم غذاها رو از در خونه‌ی سم تا در خونه‌ی مارتی چیدن!

بعد از اون، مرغ‌های ماهیخوار به لونشون برگشتن تا تماشا کنن!
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
وقتی که سم از توی لونه‌اش بیرون خزید، از دیدن اون همه غذا که جلوی خونش ریخته بود، هیجان زده شد. اون شروع کرد به خوردن و با خودش فکر کرد:

به به! عجب غذای خوشمزه‌ای!
 
بالا پایین