جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار مجموعه اشعار سلمان ساوجی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام مجموعه اشعار سلمان ساوجی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,648 بازدید, 176 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع مجموعه اشعار سلمان ساوجی
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
من که صد سلسله از دست غمت، می‌گسلم
یک سر مو نتوانم، ز دو زلف تو گسست

هر که پیوست به وصلت، ز همه باز برید
وانکه شد صید کمندت، ز همه قید برست
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
عشق است، میان دل و جان من و بی‌عشق
حقا که میان دل و جان هیچ صفا نیست

مهری و وفایی که تو را نیست، مرا هست
صبری و قراری که تو را هست مرا نیست
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
نی دولتِ آنکه یار غارت بینم
نی فرصت آنکه در کنارت بینم

ماهی که همه‌وقت ز دورت بینم
عمری که همیشه در گذارت بینم.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
کار شد تنگ برين دل، خبر يار کنيد
دوستان! بهر خدا، چاره اين کار کنيد

سيل عشق آمد و اين بخت گران خواب مرا
گر خبر نيست ازين واقعه، بيدار کنيد

اثری کرد هوا در من و بيمار شدم
به دو چشمش که علاج من بيمار کنيد

هيچمان از طرف کعبه چو کاری نگشود
بعد ازين روی به ميخانه خمار کنيد

کافران تا به چنين حسن بتی را بينند
به چه رو روی به سوی بت فرخار کنيد؟

در رخش آنچه من ای مدعيان می‌بينم
گر ببينيد شما، همچو نی اقرار کنيد

در جمال و رخ او ای مه و مهر ارنگريد
هر دو چون سايه سجودی پس ديوار کنيد

می به چشم خوشش آورده‌ام اقرار و مباد
که به سلمان نظر از ديده انکار کنيد!
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
دلا من قدر وصل او ندانستم تو می‌دانی
کنون دانستم و سودی نمی‌دارد پشیمانی

شب وصل تو شد روزی و قدرش من ندانستم
به دشواری توان دانست قدر آسانی

به بایدی نا گه از رویت فتادم دور چون مویت
به سر می‌آورم دور از تو عمری در پریشانی

به آب دیده هر ساعت نویسم نامه‌ای لیکن
تو حال ما نمی‌پرسی و نقش ما نمی‌خوانی

حدیث کار و بار دل چه گویم بارها گفت:
که بد حال است و تو حال دل من نیک می‌دانی

سر خود را نمی‌دانم سزای خاک درگاهت
ولیکن کرده‌ام حاصل من این منصب به پیشانی

الا ای بخت کی باشد که باز آن سرور رعنا را
بدست آری بناز اندر کنار ماش بنشانی؟

صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش
نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!

چو زلف او مرا جانی است سودایی ز من بستان
به شرط آنکه چون پیشش رسی در پایش افشانی

برو در یک نفس بازا که یک دم ماند سلمان را
نخواهی یافتن بازش دمی گر دیرتر مانی
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
دریچه‌ی نظر و رهگذارِ خاطر من
جز از خیال تو، بر هرچه هست مسدود است
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
صبح محشر که من از خواب گران برخیزم
به جمالت که چو نرگس نگران برخیزم

در مقامی که شهیدان غمت را طلبند
من به خون غرقه کفن رقص کنان برخیزم

گرچه چون گل دگران جامه درند از عشقت
من چو سوسن به ثنا رطب لسان برخیزم

چون شوم خاک به خاکم گذری کن چو صبا
تا به بویت ز زمین رقص کنان برخیزم

عمر با سوز تو چون شمع به پایان آرم
نیستم دود که زود از سر آن برخیزم

تو مپندار که از خاک سر کوی تو من
به جفای فلک و جور زمان برخیزم

سرگرانم ز خمار شب دوشین ساقی
قدحی تا من ازین رنج گران برخیزم

دو سه روز از سر سجاده بر آنم سلمان
که به عزم سفر کوی مغان برخیزم
 
بالا پایین