جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {محکمه دلدادگی} اثر •baran.kh کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط BARAN_KH_Z با نام {محکمه دلدادگی} اثر •baran.kh کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 971 بازدید, 19 پاسخ و 19 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {محکمه دلدادگی} اثر •baran.kh کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع BARAN_KH_Z
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط BARAN_KH_Z
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,270
9,914
مدال‌ها
5
ای تاریکی من،
می‌ترسم!
از حکمی که پایانش معلوم نیست.
از عشقی که بی‌بندوبار است،
ناتوانم در این راه
کمکم کن!​
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,270
9,914
مدال‌ها
5
کمکم کن تا به تو پناه بیاورم،
کمکم کن تا از دل روشنایی دل بکنم و
با قدم‌های رنجیده به قلب تو روی بیاورم.
خسته‌ام!
از این‌که دیگر نمی‌توانم این غربت را تحمل کنم،
خسته‌ام!
از این‌که دیگر توانی برای ایستادگی ندارم.​
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,270
9,914
مدال‌ها
5
فریاد از دوری تو می‌زنم،
که رنجیده‌ام!
بیا و این حکم را بشکن،
بیا تا در مقابل قاضی دل‌ها ایستادگی کنیم.
کاش بجای حکم دوری!
محکوم به تو می‌شدم.​
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,270
9,914
مدال‌ها
5
کاش در دریای چشمانت غرق می‌شدم،
کاش در آغوش سردت به خواب می‌رفتم،
کاش... .
مغزم پر از این کاش‌های بی‌پایان هست،
که برای عشق تو له‌له می‌زند.​
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,270
9,914
مدال‌ها
5
تیک‌تاک ساعت مرا هشیار می‌کند،
که سمفونی مرگ به دیدارم بیاید!
***
شب‌ها با دلِ خسته، تشنه عشقِ تو به ماه می‌نگرم که با وجود تو آرام بشوم.​
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,270
9,914
مدال‌ها
5
می‌خواهم در برابر قاضی این حکم فریاد بزنم،
که این دل رنجیده است!
دیگر تحمل این فاصله نفس‌گیر را ندارم.
دست‌ها و پاهایم به دیواره‌های این زندگی با زنجیری از جنس مرگ بسته است.​
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,270
9,914
مدال‌ها
5
کی این دوری تمام می‌شود؟
کی این غربت سوزناک به پایان می‌رسد؟
قاضی صدایم رو بشنو، رنجیده‌ام!
بیمارِ دلم.
شیشه عمرم رو به پایان هست، می‌خواهم به تاریکی بروم و ماهم را لمس کنم و ببوسم.​
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,270
9,914
مدال‌ها
5
الهی، صدایم را بشنو...
من همان لیلی دل خسته‌ام،
من همان ژولیت پر بسته‌ام... .
مرگ! بهتر از این دوری بی‌پایان هست،
من! آگاهانه دل به این مرگ می‌دهم تا او را در اغوش بگیرم.​
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,270
9,914
مدال‌ها
5
با عاجزیت تمام ایستادم!
فریاد زدم...
ای قاضی این مُلک، فریادم رو بشنو!
من در برابر تو ایستاده‌ام؛ یا جانم را بگیر، یا می‌روم به آغوش تاریکی تا در آغوش او به مرگ بروم.​
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,270
9,914
مدال‌ها
5
شنیدم صدایت را!
می‌خواهم این حکم را بشکنم.
با لرزش صدایم، گفتم:
- حکم چیست؟
صدایت درون گوشم مانند سناریویی همانند غم و عشق پیچید؛
- حکم این است... تا ابد تو محکوم به منی!​
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین