- Mar
- 3,438
- 38,888
- مدالها
- 13
دل از یوسف بری، مجنون فریبی کوهکن سوزیدر ﻣﻬﺮ ﺗﻮ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺧﺎک ﻣﻲ داد
در ﻳﺎد ﺗﻮ ﺟﺎن ﺑﻪ ﭘﺎک می داد
ﺑﻴتی دو ﺳﻪ زار زار ﺑﺮﺧﻮاﻧﺪ
اﺷکی دو ﺳﻪ ﺗﻠﺦ ﺗﻠﺦ ﺑﻔﺸﺎﻧﺪ
زلیخا طلعتی لیلیوشی شیرین سخن گویی
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!دل از یوسف بری، مجنون فریبی کوهکن سوزیدر ﻣﻬﺮ ﺗﻮ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺧﺎک ﻣﻲ داد
در ﻳﺎد ﺗﻮ ﺟﺎن ﺑﻪ ﭘﺎک می داد
ﺑﻴتی دو ﺳﻪ زار زار ﺑﺮﺧﻮاﻧﺪ
اﺷکی دو ﺳﻪ ﺗﻠﺦ ﺗﻠﺦ ﺑﻔﺸﺎﻧﺪ
یار بیگانه مشو تا نبری از خویشمدل از یوسف بری، مجنون فریبی کوهکن سوزی
زلیخا طلعتی لیلیوشی شیرین سخن گویی
من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود رایار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم
رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گُلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم
آهویی دارم خوشگله فرار کرده ز دستممن آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را
به یک پرواز بیهنگام کردم مبتلا خود را
نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل
به دست خویش کردم اینچنین بیدست و پا خود را
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باشآهویی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم
دوریش برایم مشکله کاشکی اونو می بستم
(از اثرات کمبود شعر)😂😂💔
تا طرهی طرارت زد دست به طراریمن اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
که گناه دگری برتو نخواهند نوشت
تو مرا جان و جهانیتا طرهی طرارت زد دست به طراری
دست همه بربستی فریاد ز دستانت
از پریشانی ما یاد کجا خواهد کردتو مرا جان و جهانی
چه کنم جان جهان را
تر مرا گنج روانی
چه کنم سود و زیان را
توانا بود هر که دانا بوداز پریشانی ما یاد کجا خواهد کرد
دل که بر کوچهی آن زلف پریشان زد و رفت
در ره عشق مسلمان نتوان گفت او راتوانا بود هر که دانا بود![]()
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک