مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[پایان]

ظلم است خدای مهربان در روزگار بیکسی

تنها درون خانه ام احساس سرباری کنم

 

[amir mohamad]

مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم

دیگر اصرار مکن باشد، باشد، رفتیم

 

[پایان]

مرغِ خوش خوان را بشارت باد کاندر را عشق

دوست را با ناله شب‌های بیداران خوش است

 

[Tara Motlagh]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

 

[پایان]

درد ما را نیست درمان الغیاث

هجر ما را نیست پایان الغیاث

دین و دل بردند و قصد جان کنند

الغیاث از جور خوبان الغیاث

 

[amir mohamad]

ثبت است جواب خط عاشق به دریدن
درباب صریر قلم از شیون‌ کاغذ

فریادکه در مکتب بیحاصل امکان
یک نسخه نیرزید بگرداندن‌ کاغذ

 

[پایان]

ما را بر آستان تو بس حق خدمت است

ای خواجه بازبین به ترحم غلام را

حافظ مرید جام می است ای صبا برو

وز بنده بندگی برسان شیخ جام را

 

[amir mohamad]

از نصیحت خامتر گردد دل خودکام ما
از نمک سنگین شود خواب کباب خام ما

هر که دولت یافت، شست از لوح خاطر نام ما
اوج دولت طاق نسیان است در ایام ما

 

[پایان]

الا ای آهوی وحشی کجایی

مرا با توست چندین آشنایی

دو تنها و دو سرگردان دو بیکس

دد و دامت کمین از پیش و از پس

بیا تا حال یکدیگر بدانیم

مراد هم بجوییم ار توانیم

 

[amir mohamad]

ما نه زان بیخبرانیم که هشیار شویم
یا به بانگ جرس قافله بیدار شویم

ما در آن صبح بنا گوش صبوحی زده ایم
در قیامت چه خیال است که هشیار شویم