مشاعره مشاعره با اشعار "هوشنگ ابتهاج" ؛)

[کیـانـا.T]

.
شرح غم دل‌سوختگان, کار سخن نیست..

_ابتهاج

 

[کیـانـا.T]

‌
هوشنگ ابتهاج :

روزگار عجیبی شده است،
حتی وقتی می‌خندیم
منظورمان چیز دیگریست،
وقتی همه چیز خوب است
می‌ترسیم،
ما به لنگیدن یک جای کار
عادت کرده‌ایم .

 

[کیـانـا.T]

.
که صبح, می درخشد پس این پردهٔ تار..
_ابتهاج

 

[کیـانـا.T]

.
چه خواهش ها درین خاموشی گویاست, نشنیدی..

_ابتهاج

 

[MAHVIN*]

من آن ابرم که می‌خواهد ببارد

دل تنگم هوای گریه دارد

دل تنگم غریب این در و دشت

نمی‌داند کجا سر می‌گذارد …

 

[MAHVIN*]

منظورِ من

که منظره افروز عالمی ست

چون برق خنده ای زد و

از منظرم گذشت …

 

[کیـانـا.T]

.
به کویت با دل شاد آمدم با چشمِ تر رفتم
به دل امید درمان داشتم درمانـده‌تر رفتم
- هوشنگ ابتهاج

 

[کیـانـا.T]

.
تلاش می‌کنیم یه چیزیو به طرف‌مون بفهمونیم ولی نمی‌شه.
این زبان برای بیرون از ما ساخته شده؛ شما درد رو چطوری می‌خوای به بقیه حالی کنی؟
ما در بیان احساساتمون بیچاره‌ایم!

- هوشنگ ابتهاج

 

[کیـانـا.T]

.
تویی, که درد جهان را یگانه درمانی..

_ابتهاج

 

[کیـانـا.T]

.
کشتی مرا چه بیم دریا, طوفان ز تو و کرانه از توست..

_ابتهاج